هرجا پرونده قتل سریالی تشکیل شود ردپای او هم در میان کاشفان پرونده دیده میشود. کارآگاهی خونسرد اما زیرک که به او لقب شرلوک هولمز ایران را داده اند.
هرجا پرونده قتل سریالی تشکیل شود ردپای او هم در میان کاشفان پرونده دیده میشود. کارآگاهی خونسرد اما زیرک که به او لقب شرلوک هولمز ایران را داده اند. در تمام پروندههای قتلهای سریالی حضور داشته و در گفتگویی تفصیلی به ناگفتههای شخصیت جنایتکاران سریالی و عملیات پلیسی برای دستگیری آنها پرداختیم.
در تاریخ حوادث جنایی ، قتلهای سریالی بیش از بقیه موارد شهره میشوند. گاهی بدون هچ مبنا و منطق و بی آنکه آموزش یا اصلاح و آگاه سازی در کار باشد این حوادث دستمایه تالیف کتاب یا ساخت فیلم و سریال میشود و گذر زمان هم که رویدادها را به دیار فراموشی میفرستد در این مورد کوتاهی میکند .
به مناسبت هفته ناجا گفتگویی را با سرهنگهادی مصطفایی، معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی انجام دادیم. وی در سال ۱۳۶۳ و در سن ۲۰ سالگی وارد دانشکده افسری شهربانی شده و ۳ سال بعد، پس از فارغ التحصیلی خدمت خود را در پلیس آگاهی تهران شروع کرده است. هم زمان با ادغام نیروهای انتظامی و با تشکیل اداره کل آگاهی، او به این اداره کل منتقل و به عنوان کارشناس در اداره مبارزه با قتل به خدمت مشغول شده است. وی چندین سال رییس اداره مبارزه با قتل بود و از سال ۸۸ تا کنون به عنوان معاون مبارزه با جرائم جنایی به خدمت مشغول است .
سرهنگ مصطفایی با اینکه در ستاد پلیس آگاهی به خدمت مشغول بوده ولی در مراحل پی جویی تمام قتلهای سریالی ۲۳ سال اخیر به نوعی مدخلیت و مشارکت داشته است. او معتقد است موفقیتهایی که در این زمینه حاصل شده منتسب به یک فرد یا یک اداره نیست بلکه حاصل زحمات گروهی از نیروهای پلیس و مراجع قضایی و بعضی ردههای مرتبط است.
هماهنگی برای مصاحبه یک سال به طول انجامید و در گفتگویی تفصیلی به بررسی ناگفتههای کشف قتلهای سریالی پرداختیم.
نخستین پرونده قتلی که رسیدگی کردید را به خاطر دارید؟
سال ۱۳۷۰ یک نفر در استان مرکزی به قتل رسیده بود و همسر و فرزندان وی مجروح شده بودند. در ابتدا ادعا میشد قتل با انگیزه سرقت رخ داده که با تحقیقات و کشف سرنخها متوجه شدیم انگیزه خانوادگی است و پرونده کشف شد .
در صحنههای قتل، چه نکتهای بیشتر باعث ناراحتی شما میشود؟
در پروندههایی که قربانی جرم کودک یا نوجوان است نه تنها مشاهده صحنه بلکه سایر موارد مانند شنیدن اعترافهای متهم یا خواندن گزارش موضوع هم بسیار سخت و غیر قابل تحمل است. گاهی خاطره تلخ یک موضوع تا سالهای سال بر ذهن باقی میماند.
چرا به شما لقب «شرلوک هولمز»ایران را دادهاند؟
در کشور ما کارآگاهان بسیار باهوش و توانمندی هستند که در نقاط مختلف خدمت میکنند و اگر لقبی هم باشد بهتر است به آنها داده شود. اگر قتلی کشف شده به دلیل تلاش ماموران محل جنایت است. من در کنار تیم تحقیق بوده ام و کشف یک پرونده قتل حاصل کار گروهی است نه فردی.
وارد بحث اصلی شویم. از نظر پلیس چه دسته از پروندههایی در گروه قتلهای سریالی قرار میگیرد؟
تعریفهای مختلفی وجود دارد. محدود شدن در این تعاریف باعث فریب میشود. هرگاه با چند جرم مواجه باشیم و شواهد نشان دهد عامل آن شخص یا گروه واحدی باشد آن را سریالی میدانیم. تشخیص سریالی بودن چند قتل هم کاری تخصصی است و نیاز به مهارت دارد. این تشخیص هر چقدر به موقع باشد از کشته شدن افراد بیگناه بیشتر جلوگیری میشود .
پس از انقلاب وقوع قتلهای خفاش شب باعث ایجاد فضای ترس و دلهره در جامعه شده درباره نحوه دستگیری او روایتهای متفاوتی وجود دارد. شما در این پرونده هم حضور داشتید «غلامرضا خوشرو» چگونه دستگیر شد؟
یکی از قتلهای سریالی پس از انقلاب از سوی خفاش شب در شمال و غرب تهران رخ داد. در آن زمان به پروندههای قتل در پایگاهها رسیدگی میشد. خاطرم هست آن زمان درباره سریالی بودن این قتلها اختلاف نظر وجود داشت. سرانجام با اقدامات پلیس آگاهی متهم شناسایی و دستگیر شد. غلامرضا خوشرو پیش از قتلها با یک همدست در قالب مسافربر زنان را سوار خودرو کرده و به قربانیان تعرض میکردند. خفاش شب در حین اعزام به دادگاه فرار کرد و همدستش اعدام شد. در مورد نحوه دستگیری باید بگویم وی به علت سابقه قبلی در دایره مظنونین قرار داشت.
در فرایند کشف این پرونده از یک نفر ناشناس که نقش ارزنده و موثری در کشف داشت لازم است یاد شود و آن فرد شهروندی بود که در شرق تهران نایلکس حاوی یک سری مدارک را پیدا کرده و آن را تحویل پلیس داد . گذرنامه دو نفر مقتولین آخر در بین این مدارک بود و نیروهای پلیس توانستند با بهره گیری از بقیه مدارک مکشوفه غلامرضا خوش رو را که به اتهام سرقت خودرو دستگیر و خودش را غیر ایرانی معرفی کرده بود شناسایی کنند. وی پس از انتقال به آگاهی به جنایتهای خود اعتراف کرد. جنایتهای ارتکابی وی بسیار فجیع بود و دو نفر از مقتولین هم دختران خردسال بودند که همراه مادر خود کشته شدند .
پرونده بعدی مربوط به «سعید حنایی»، قاتل سریالی زنان در مشهد بود. او پس از دستگیری مدعی شد که برای مبارزه با زنان خیابانی دست به قتل آنها میزده است. آیا انگیزه واقعی «سعید حنایی» مبارزه با فساد بود؟
در این حادثه قبل از کشف موضوع و با توجه به وضعیت مقتولین، عده ای گمان میکردند این قتلها محفلی است و عده ای برای پاک سازی جامعه این کار را میکنند اما همان زمان نیز صحنه و شواهد نشان میداد قاتل برای لذت دست به این جنایات میزند و مسائل روحی و روانی مطرح است. تشریح نحوه ارتکاب قتلها از سوی متهم نیز موید همین نظر و طرح بقیه مسائل برای فرار از مجازات بود. در این قتل مقتولان زنان سابقه دار بودند آن زمان نظر کارشناسی دادیم که قاتل یک نفر است و به دلیل مسائل شخصی دست به قتل میزند و بر اساس همین نظر محورهای تحقیق مشخص و قاتل دستگیر شد.
در حالی که ماجرای قتلهای سریالی کمی فراموش شده بود، ماجرای قتل کودکان از سوی «بیجه» در پاکدشت مطرح شد. شما از این پرونده به عنوان یکی از پروندههای تلخ نام برده اید. درباره این پرونده توضیح میدهید؟
تعداد زیاد قربانیان پرونده، نحوه ارتکاب جرمها، شرایط سنی قربانیان و بسیاری از ابعاد دیگر پرونده از جمله مسائلی هستند که این پرونده را از بقیه متمایز میکند .
اغفال کودک گمشده به بهانه کمک به بازگرداندن وی به خانه یا فریب دادن کودکی دیگر در مسیر بازگشت از مدرسه به منزل و حوادث بعدی بسیار آزار دهنده اند. با ادای احترام به همه قربانیان میتوانم بگویم این حادثه شوک بزرگی بر پیکره سیستمهای اجتماعی و کشف جرم بود تا نقاط ضعف را شناسایی و برطرف کنند .
چرا تحقیقات برای دستگیری «بیجه» طولانی شد و انگیزه اش از قتلها چه بود؟
علت اینکه بیجه توانست در مدت زمان طولانی مرتکب قتل شود به عوامل متعددی مرتبط بود. یکی از علل وضعیت جغرافیای منطقه بوده از سوی دیگر در اغلب این پروندهها پلیس با پروندههای فقدانی رو به رو بود نه قتل. شرایط دیگری مانند عدم تشخیص ارتباط بین وقایع، عدم انعکاس موضوع به مراجع بالادست و کم توجهی به لزوم مشاوره با افراد خبره را میتوان از دلایل تاخیر در کشف حساب کرد .
در مورد شخصیت متهم و انگیزه وی چه میگویید؟
نقاط مشترک زیادی در بین قاتلین سریالی وجود دارد که من تمایل چندانی به صحبت در این باره ندارم و فکر میکنم بیان آنها فقط در کلاسهای آموزشی و مباحث پلیسی و روانشناسی توجیه دارد. حوادث بد در دوران کودکی، وضعیت نابسامان خانوادگی، شرایط نامناسب محیط زندگی و وضعیت روانی فرد در شکل گیری این حوادث نقش دارند. در قتل سریالی ما معمولا با یک فرد مواجه هستیم که بنا به دلایل متعدد طیف خاصی را به عنوان قربانی انتخاب و به قتل میرساند. با توجه به شرایط متهم این قتلها ممکن است توام با اعمال مجرمانه دیگر مانند آزار جنسی، سرقت اموال، سوزاندن و… باشد . شما اگر نحوه عمل قاتلین سریالی ۱۰۰ سال اخیر در کشورهای مختلف را مطالعه کنید به نحو تعجب آوری مشاهده خواهید کرد که با وجود فاصله زمانی و جغرافیایی بین این قاتلین، شباهتهای بسیار نزدیک در شخصیت و عملکردهای افراد در زندگی روزمره و اعمال مجرمانه وجود دارد.
فردی به نام «علی باغی» همراه بیجه دستگیر شد نقش او در قتلها چه بود؟
این فرد وقتی دستگیر شد مشارکت در سه قتل آخر را قبول کرد. در تحقیقات تکمیلی مشخص شد اعترافات او صحت ندارد.
مهین نخستین قاتل سریالی زن ایران دستگیر شد. چطور متوجه زن بودن قاتل سریالی شدید؟
در این پرونده پس از سومین قتل احتمال ارتکاب قتلهای سریالی محرز شد. تک تک پروندهها بررسی شد و با سرنخها توانستیم نوع خودروی قاتل و جنسیت او را متوجه شویم. نحوه کشف این پرونده بسیار پیچیده بود. وقتی دستگیر شد در خانه اش بریده روزنامههای مربوط به اخبار قتلهایش و وسایل جعل برای فروش طلای قربانیان کشف شد.
در این پرونده بحث جنسی مطرح نبود و قاتل مشکلات مالی را انگیزه قتل اعلام میکرده انگیزه اصلی در این قتلها چه بود؟
مشکلات مالی و انگیزه سرقت صحیح است اما در پس اینها سوالهای دیگر هم مطرح میشود و مسائلی هم وجود دارد. وی در اعترافات خود و علت روی آوردن به این شیوه به خاطرات و حوادثی در زندگی خود اشاره کرد که موید تغییر نگاه و حس او به زنان مسن است که طلای زیاد دارند. وی به آسانی میتوانست پس از خوراندن آب میوه مسموم و در فرصت مناسب طلاها را سرقت کند و آنها را رها نماید. هر چند در این باره هم ترس از شناسایی هویت و دستگیری علت قتل ذکر میشود اما به نظر بنده حوادث قبلی و حس وی نسبت به این افراد انگیزه قتل بوده است.
پرونده دیگر قتلهای قاتل دوچرخه سوار در آبادان بود، کشف این پرونده هم زیاد طول کشید دلیل آن چه بود؟
متاسفانه بعضی اوقات اصرار و سماجت بیهوده بر یک نظر خاص در پرونده ای باعث میشود حقیقت مخفی بماند. در این پرونده با وجود نشانههای آشکار و اعلام نظر کارشناس جنایی، برخی مدعی بودند که این قتلها سریالی نیست و برای اثبات ادعای خود متوسل به انواع روشها میشدند که فردی را به عنوان متهم به قتل دستگیر کنند. این روحیه آفتی است که باعث میشود تحقیقات از مسیر صحیح منحرف شود. با انعکاس موضوع به مسئولین سرانجام پس از هماهنگیهای متعدد در ناجا و فرمانده انتظامی استان موضوع به صورت ویژه بررسی و منجر به کشف راز این جنایت شد.
فرید حدود ۱۰ سال قبل از دستگیری هم سابقه تعرض و حمله به یک زن و دختری خردسال را داشت که پس از تحمل حبس آزاد شده بود. وی در جریان زندگی عادی و روزمره خود هر گاه زن یا دختری را در موقعیت مناسب میدید بدون توجه به سن قربانی وی را با ضرب سنگ از ناحیه شقیقه مصدوم کرده و به قتل میرساند و مرتکب اعمال منکراتی میشد. در بین قربانیان وی از سن ۷ سال تا بالای ۶۰ سال مشاهده میشود .
در حالی که پس از دستگیری مهین احتمال وقوع قتلهای سریالی در قزوین بعید به نظر میرسید ما شاهد شروع قتلهای سریالی مشابه در این شهر بودیم فردی با مینی بوس قربانیان را سوار کرده و آنها را به قتل میرساند. آیا مجازات مهین هیچ تاثیری در ارتکاب قتل از سوی این قاتل نداشت؟
اولین قتل که توسط راننده مینی بوس روی داد زمانی بود که هنوز مهین دستگیر نشده بود. بعد از دستگیری مهین، وی در اعترافهای خود آخرین قتل را که به وی منتسب بود قبول نکرد و گفت حتما کسی از وی تقلید کرده است. باور این موضوع دشوار بود چون بعد از دستگیری مهین قتلها متوقف شده بود. با شروع دوباره قتلها محرز شد که قاتل سریال دیگری در کار است.
به نظر بنده پرداخت رسانه ای در سطح وسیع به بعضی از جرائم جنایی که تعداد آنها محدود است چندان صحیح نیست مگر اینکه بسیار هنرمندانه، ظریف و به نحوی باشد که جنبه آگاه سازی و پیشگیری داشته باشد و اگر این ظرافتها رعایت نشود چه بسا الگو و محرکی برای ارتکاب جرم شود .
یکی دیگر از پروندههایی که در آن به عنوان کارشناس حضور داشتید پرونده قتلهای سریالی ماهشهر بود در این پرونده قاتل قبل از محاکمه جان خود را از دست داد و بسیاری از نکات پرونده از جمله انگیزه قاتل برای همیشه سر به مهر ماند. انگیزه اصلی مرد جنایتکار از قتل زنان چه بود؟
در سال ۸۸ سه قتل به یک شیوه در ماهشهر رخ داد که از نظر تخصصی مشخص شد که سریالی هستند. تحقیقات پلیسی توسط یک تیم متشکل از کارشناسان و مرجع قضایی در این زمینه آغاز و سرانجام به یک نفر ختم شد. این فرد پس از دستیگری با توجه به دلایل و مدارک اعترافاتی در مورد نحوه قتل داشت و در تشریح آنها به جزئیاتی اشاره میکرد که با یافتههای قبلی همخوانی داشت، وی در زمان بازداشت فوت کرد و باعث شد تحقیقات عقیم بماند.
در این پرونده یک سری ابهامات وجود داشت که هیچ وقت رفع نشد. در قتلهای ماهشهر یک نفر که احتمالا همان قاتل بود پس از جنایت با پلیس تماس میگرفت و محل رها کردن اجساد را اعلام میکرد.
چرا اغلب قاتلهای سریالی خونسرد هستند؟
حوزه ما پی جویی پروندهها است و ما بر اساس مستندات پروندهها را پیگیری میکنیم. اطلاع از علوم مرتبط با جرم مانند روانشناسی، رفتار شناسی و غیره میتواند در تعیین مشخصات مجرم و شناسایی و دستگیری وی کمک کند. اینکه قاتلین سریالی چرا خونسرد هستند شاید نیاز به یک بحث مفصل علمی دارد اما آنچه مشاهده کرده ایم این است که پس از فاش شدن قتلها، افرادی که از نزدیکان قاتل هستند از موضوع تعجب کرده و باور نمی کنند که این فرد قاتل سریالی باشد.
در حال حاضر قتل سریالی داریم؟
هیچ کس در در هیچ مرجعی نمی تواند مدعی شود که ما قاتل سریالی نداریم. چه بسا مواردی باشد که ارتکاب قتل به صورت آشکار انجام نشود یا شرایطی دیگر سبب شوند که مجرم بتواند برای مدتی بر جنایات خود سرپوش بگذارد. برابر شواهد موجود که به صورت مستمر رصد میشود پرونده تحت رسیدگی با عنوان قتل سریالی نداریم و پلیس آگاهی ساز و کار زیادی را در نظر گرفته تا از وقوع قتلهای سریالی پیشگیری کند و شاهد این موفقیت هستیم که طی چند سال اخیر اغلب قتلهای سریالی در همان مراحل اول کشف شده اند .
در پایان اگر مطلبی هست بیان کنید .
قاتلین سریالی و متهمین جرمهای خشن و جنایی معمولا پس از اعتراف به جرائم ارتکابی، سرگذشت خود و مسیر منتهی شدن به جنایات را شرح میدهند. تقریبا در زندگی تمام این افراد حوادث تلخ دوران کودکی و رویه غیر معمول زندگی مشاهده میشود. مسائل تربیتی در خانواده و توجه به آن نقش ویژه در پیشگیری از انحرافات و آسیبهای بعدی دارد.
هرجا پرونده قتل سریالی تشکیل شود ردپای او هم در میان کاشفان پرونده دیده میشود. کارآگاهی خونسرد اما زیرک که به او لقب شرلوک هولمز ایران را داده اند. در تمام پروندههای قتلهای سریالی حضور داشته و در گفتگویی تفصیلی به ناگفتههای شخصیت جنایتکاران سریالی و عملیات پلیسی برای دستگیری آنها پرداختیم.
در تاریخ حوادث جنایی ، قتلهای سریالی بیش از بقیه موارد شهره میشوند. گاهی بدون هچ مبنا و منطق و بی آنکه آموزش یا اصلاح و آگاه سازی در کار باشد این حوادث دستمایه تالیف کتاب یا ساخت فیلم و سریال میشود و گذر زمان هم که رویدادها را به دیار فراموشی میفرستد در این مورد کوتاهی میکند .
به مناسبت هفته ناجا گفتگویی را با سرهنگهادی مصطفایی، معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی انجام دادیم. وی در سال ۱۳۶۳ و در سن ۲۰ سالگی وارد دانشکده افسری شهربانی شده و ۳ سال بعد، پس از فارغ التحصیلی خدمت خود را در پلیس آگاهی تهران شروع کرده است. هم زمان با ادغام نیروهای انتظامی و با تشکیل اداره کل آگاهی، او به این اداره کل منتقل و به عنوان کارشناس در اداره مبارزه با قتل به خدمت مشغول شده است. وی چندین سال رییس اداره مبارزه با قتل بود و از سال ۸۸ تا کنون به عنوان معاون مبارزه با جرائم جنایی به خدمت مشغول است .
سرهنگ مصطفایی با اینکه در ستاد پلیس آگاهی به خدمت مشغول بوده ولی در مراحل پی جویی تمام قتلهای سریالی ۲۳ سال اخیر به نوعی مدخلیت و مشارکت داشته است. او معتقد است موفقیتهایی که در این زمینه حاصل شده منتسب به یک فرد یا یک اداره نیست بلکه حاصل زحمات گروهی از نیروهای پلیس و مراجع قضایی و بعضی ردههای مرتبط است.
هماهنگی برای مصاحبه یک سال به طول انجامید و در گفتگویی تفصیلی به بررسی ناگفتههای کشف قتلهای سریالی پرداختیم.
نخستین پرونده قتلی که رسیدگی کردید را به خاطر دارید؟
سال ۱۳۷۰ یک نفر در استان مرکزی به قتل رسیده بود و همسر و فرزندان وی مجروح شده بودند. در ابتدا ادعا میشد قتل با انگیزه سرقت رخ داده که با تحقیقات و کشف سرنخها متوجه شدیم انگیزه خانوادگی است و پرونده کشف شد .
در صحنههای قتل، چه نکتهای بیشتر باعث ناراحتی شما میشود؟
در پروندههایی که قربانی جرم کودک یا نوجوان است نه تنها مشاهده صحنه بلکه سایر موارد مانند شنیدن اعترافهای متهم یا خواندن گزارش موضوع هم بسیار سخت و غیر قابل تحمل است. گاهی خاطره تلخ یک موضوع تا سالهای سال بر ذهن باقی میماند.
چرا به شما لقب «شرلوک هولمز»ایران را دادهاند؟
در کشور ما کارآگاهان بسیار باهوش و توانمندی هستند که در نقاط مختلف خدمت میکنند و اگر لقبی هم باشد بهتر است به آنها داده شود. اگر قتلی کشف شده به دلیل تلاش ماموران محل جنایت است. من در کنار تیم تحقیق بوده ام و کشف یک پرونده قتل حاصل کار گروهی است نه فردی.
وارد بحث اصلی شویم. از نظر پلیس چه دسته از پروندههایی در گروه قتلهای سریالی قرار میگیرد؟
تعریفهای مختلفی وجود دارد. محدود شدن در این تعاریف باعث فریب میشود. هرگاه با چند جرم مواجه باشیم و شواهد نشان دهد عامل آن شخص یا گروه واحدی باشد آن را سریالی میدانیم. تشخیص سریالی بودن چند قتل هم کاری تخصصی است و نیاز به مهارت دارد. این تشخیص هر چقدر به موقع باشد از کشته شدن افراد بیگناه بیشتر جلوگیری میشود .
پس از انقلاب وقوع قتلهای خفاش شب باعث ایجاد فضای ترس و دلهره در جامعه شده درباره نحوه دستگیری او روایتهای متفاوتی وجود دارد. شما در این پرونده هم حضور داشتید «غلامرضا خوشرو» چگونه دستگیر شد؟
یکی از قتلهای سریالی پس از انقلاب از سوی خفاش شب در شمال و غرب تهران رخ داد. در آن زمان به پروندههای قتل در پایگاهها رسیدگی میشد. خاطرم هست آن زمان درباره سریالی بودن این قتلها اختلاف نظر وجود داشت. سرانجام با اقدامات پلیس آگاهی متهم شناسایی و دستگیر شد. غلامرضا خوشرو پیش از قتلها با یک همدست در قالب مسافربر زنان را سوار خودرو کرده و به قربانیان تعرض میکردند. خفاش شب در حین اعزام به دادگاه فرار کرد و همدستش اعدام شد. در مورد نحوه دستگیری باید بگویم وی به علت سابقه قبلی در دایره مظنونین قرار داشت.
در فرایند کشف این پرونده از یک نفر ناشناس که نقش ارزنده و موثری در کشف داشت لازم است یاد شود و آن فرد شهروندی بود که در شرق تهران نایلکس حاوی یک سری مدارک را پیدا کرده و آن را تحویل پلیس داد . گذرنامه دو نفر مقتولین آخر در بین این مدارک بود و نیروهای پلیس توانستند با بهره گیری از بقیه مدارک مکشوفه غلامرضا خوش رو را که به اتهام سرقت خودرو دستگیر و خودش را غیر ایرانی معرفی کرده بود شناسایی کنند. وی پس از انتقال به آگاهی به جنایتهای خود اعتراف کرد. جنایتهای ارتکابی وی بسیار فجیع بود و دو نفر از مقتولین هم دختران خردسال بودند که همراه مادر خود کشته شدند .
پرونده بعدی مربوط به «سعید حنایی»، قاتل سریالی زنان در مشهد بود. او پس از دستگیری مدعی شد که برای مبارزه با زنان خیابانی دست به قتل آنها میزده است. آیا انگیزه واقعی «سعید حنایی» مبارزه با فساد بود؟
در این حادثه قبل از کشف موضوع و با توجه به وضعیت مقتولین، عده ای گمان میکردند این قتلها محفلی است و عده ای برای پاک سازی جامعه این کار را میکنند اما همان زمان نیز صحنه و شواهد نشان میداد قاتل برای لذت دست به این جنایات میزند و مسائل روحی و روانی مطرح است. تشریح نحوه ارتکاب قتلها از سوی متهم نیز موید همین نظر و طرح بقیه مسائل برای فرار از مجازات بود. در این قتل مقتولان زنان سابقه دار بودند آن زمان نظر کارشناسی دادیم که قاتل یک نفر است و به دلیل مسائل شخصی دست به قتل میزند و بر اساس همین نظر محورهای تحقیق مشخص و قاتل دستگیر شد.
در حالی که ماجرای قتلهای سریالی کمی فراموش شده بود، ماجرای قتل کودکان از سوی «بیجه» در پاکدشت مطرح شد. شما از این پرونده به عنوان یکی از پروندههای تلخ نام برده اید. درباره این پرونده توضیح میدهید؟
تعداد زیاد قربانیان پرونده، نحوه ارتکاب جرمها، شرایط سنی قربانیان و بسیاری از ابعاد دیگر پرونده از جمله مسائلی هستند که این پرونده را از بقیه متمایز میکند .
اغفال کودک گمشده به بهانه کمک به بازگرداندن وی به خانه یا فریب دادن کودکی دیگر در مسیر بازگشت از مدرسه به منزل و حوادث بعدی بسیار آزار دهنده اند. با ادای احترام به همه قربانیان میتوانم بگویم این حادثه شوک بزرگی بر پیکره سیستمهای اجتماعی و کشف جرم بود تا نقاط ضعف را شناسایی و برطرف کنند .
چرا تحقیقات برای دستگیری «بیجه» طولانی شد و انگیزه اش از قتلها چه بود؟
علت اینکه بیجه توانست در مدت زمان طولانی مرتکب قتل شود به عوامل متعددی مرتبط بود. یکی از علل وضعیت جغرافیای منطقه بوده از سوی دیگر در اغلب این پروندهها پلیس با پروندههای فقدانی رو به رو بود نه قتل. شرایط دیگری مانند عدم تشخیص ارتباط بین وقایع، عدم انعکاس موضوع به مراجع بالادست و کم توجهی به لزوم مشاوره با افراد خبره را میتوان از دلایل تاخیر در کشف حساب کرد .
در مورد شخصیت متهم و انگیزه وی چه میگویید؟
نقاط مشترک زیادی در بین قاتلین سریالی وجود دارد که من تمایل چندانی به صحبت در این باره ندارم و فکر میکنم بیان آنها فقط در کلاسهای آموزشی و مباحث پلیسی و روانشناسی توجیه دارد. حوادث بد در دوران کودکی، وضعیت نابسامان خانوادگی، شرایط نامناسب محیط زندگی و وضعیت روانی فرد در شکل گیری این حوادث نقش دارند. در قتل سریالی ما معمولا با یک فرد مواجه هستیم که بنا به دلایل متعدد طیف خاصی را به عنوان قربانی انتخاب و به قتل میرساند. با توجه به شرایط متهم این قتلها ممکن است توام با اعمال مجرمانه دیگر مانند آزار جنسی، سرقت اموال، سوزاندن و… باشد . شما اگر نحوه عمل قاتلین سریالی ۱۰۰ سال اخیر در کشورهای مختلف را مطالعه کنید به نحو تعجب آوری مشاهده خواهید کرد که با وجود فاصله زمانی و جغرافیایی بین این قاتلین، شباهتهای بسیار نزدیک در شخصیت و عملکردهای افراد در زندگی روزمره و اعمال مجرمانه وجود دارد.
فردی به نام «علی باغی» همراه بیجه دستگیر شد نقش او در قتلها چه بود؟
این فرد وقتی دستگیر شد مشارکت در سه قتل آخر را قبول کرد. در تحقیقات تکمیلی مشخص شد اعترافات او صحت ندارد.
مهین نخستین قاتل سریالی زن ایران دستگیر شد. چطور متوجه زن بودن قاتل سریالی شدید؟
در این پرونده پس از سومین قتل احتمال ارتکاب قتلهای سریالی محرز شد. تک تک پروندهها بررسی شد و با سرنخها توانستیم نوع خودروی قاتل و جنسیت او را متوجه شویم. نحوه کشف این پرونده بسیار پیچیده بود. وقتی دستگیر شد در خانه اش بریده روزنامههای مربوط به اخبار قتلهایش و وسایل جعل برای فروش طلای قربانیان کشف شد.
در این پرونده بحث جنسی مطرح نبود و قاتل مشکلات مالی را انگیزه قتل اعلام میکرده انگیزه اصلی در این قتلها چه بود؟
مشکلات مالی و انگیزه سرقت صحیح است اما در پس اینها سوالهای دیگر هم مطرح میشود و مسائلی هم وجود دارد. وی در اعترافات خود و علت روی آوردن به این شیوه به خاطرات و حوادثی در زندگی خود اشاره کرد که موید تغییر نگاه و حس او به زنان مسن است که طلای زیاد دارند. وی به آسانی میتوانست پس از خوراندن آب میوه مسموم و در فرصت مناسب طلاها را سرقت کند و آنها را رها نماید. هر چند در این باره هم ترس از شناسایی هویت و دستگیری علت قتل ذکر میشود اما به نظر بنده حوادث قبلی و حس وی نسبت به این افراد انگیزه قتل بوده است.
پرونده دیگر قتلهای قاتل دوچرخه سوار در آبادان بود، کشف این پرونده هم زیاد طول کشید دلیل آن چه بود؟
متاسفانه بعضی اوقات اصرار و سماجت بیهوده بر یک نظر خاص در پرونده ای باعث میشود حقیقت مخفی بماند. در این پرونده با وجود نشانههای آشکار و اعلام نظر کارشناس جنایی، برخی مدعی بودند که این قتلها سریالی نیست و برای اثبات ادعای خود متوسل به انواع روشها میشدند که فردی را به عنوان متهم به قتل دستگیر کنند. این روحیه آفتی است که باعث میشود تحقیقات از مسیر صحیح منحرف شود. با انعکاس موضوع به مسئولین سرانجام پس از هماهنگیهای متعدد در ناجا و فرمانده انتظامی استان موضوع به صورت ویژه بررسی و منجر به کشف راز این جنایت شد.
فرید حدود ۱۰ سال قبل از دستگیری هم سابقه تعرض و حمله به یک زن و دختری خردسال را داشت که پس از تحمل حبس آزاد شده بود. وی در جریان زندگی عادی و روزمره خود هر گاه زن یا دختری را در موقعیت مناسب میدید بدون توجه به سن قربانی وی را با ضرب سنگ از ناحیه شقیقه مصدوم کرده و به قتل میرساند و مرتکب اعمال منکراتی میشد. در بین قربانیان وی از سن ۷ سال تا بالای ۶۰ سال مشاهده میشود .
در حالی که پس از دستگیری مهین احتمال وقوع قتلهای سریالی در قزوین بعید به نظر میرسید ما شاهد شروع قتلهای سریالی مشابه در این شهر بودیم فردی با مینی بوس قربانیان را سوار کرده و آنها را به قتل میرساند. آیا مجازات مهین هیچ تاثیری در ارتکاب قتل از سوی این قاتل نداشت؟
اولین قتل که توسط راننده مینی بوس روی داد زمانی بود که هنوز مهین دستگیر نشده بود. بعد از دستگیری مهین، وی در اعترافهای خود آخرین قتل را که به وی منتسب بود قبول نکرد و گفت حتما کسی از وی تقلید کرده است. باور این موضوع دشوار بود چون بعد از دستگیری مهین قتلها متوقف شده بود. با شروع دوباره قتلها محرز شد که قاتل سریال دیگری در کار است.
به نظر بنده پرداخت رسانه ای در سطح وسیع به بعضی از جرائم جنایی که تعداد آنها محدود است چندان صحیح نیست مگر اینکه بسیار هنرمندانه، ظریف و به نحوی باشد که جنبه آگاه سازی و پیشگیری داشته باشد و اگر این ظرافتها رعایت نشود چه بسا الگو و محرکی برای ارتکاب جرم شود .
یکی دیگر از پروندههایی که در آن به عنوان کارشناس حضور داشتید پرونده قتلهای سریالی ماهشهر بود در این پرونده قاتل قبل از محاکمه جان خود را از دست داد و بسیاری از نکات پرونده از جمله انگیزه قاتل برای همیشه سر به مهر ماند. انگیزه اصلی مرد جنایتکار از قتل زنان چه بود؟
در سال ۸۸ سه قتل به یک شیوه در ماهشهر رخ داد که از نظر تخصصی مشخص شد که سریالی هستند. تحقیقات پلیسی توسط یک تیم متشکل از کارشناسان و مرجع قضایی در این زمینه آغاز و سرانجام به یک نفر ختم شد. این فرد پس از دستیگری با توجه به دلایل و مدارک اعترافاتی در مورد نحوه قتل داشت و در تشریح آنها به جزئیاتی اشاره میکرد که با یافتههای قبلی همخوانی داشت، وی در زمان بازداشت فوت کرد و باعث شد تحقیقات عقیم بماند.
در این پرونده یک سری ابهامات وجود داشت که هیچ وقت رفع نشد. در قتلهای ماهشهر یک نفر که احتمالا همان قاتل بود پس از جنایت با پلیس تماس میگرفت و محل رها کردن اجساد را اعلام میکرد.
چرا اغلب قاتلهای سریالی خونسرد هستند؟
حوزه ما پی جویی پروندهها است و ما بر اساس مستندات پروندهها را پیگیری میکنیم. اطلاع از علوم مرتبط با جرم مانند روانشناسی، رفتار شناسی و غیره میتواند در تعیین مشخصات مجرم و شناسایی و دستگیری وی کمک کند. اینکه قاتلین سریالی چرا خونسرد هستند شاید نیاز به یک بحث مفصل علمی دارد اما آنچه مشاهده کرده ایم این است که پس از فاش شدن قتلها، افرادی که از نزدیکان قاتل هستند از موضوع تعجب کرده و باور نمی کنند که این فرد قاتل سریالی باشد.
در حال حاضر قتل سریالی داریم؟
هیچ کس در در هیچ مرجعی نمی تواند مدعی شود که ما قاتل سریالی نداریم. چه بسا مواردی باشد که ارتکاب قتل به صورت آشکار انجام نشود یا شرایطی دیگر سبب شوند که مجرم بتواند برای مدتی بر جنایات خود سرپوش بگذارد. برابر شواهد موجود که به صورت مستمر رصد میشود پرونده تحت رسیدگی با عنوان قتل سریالی نداریم و پلیس آگاهی ساز و کار زیادی را در نظر گرفته تا از وقوع قتلهای سریالی پیشگیری کند و شاهد این موفقیت هستیم که طی چند سال اخیر اغلب قتلهای سریالی در همان مراحل اول کشف شده اند .
در پایان اگر مطلبی هست بیان کنید .
قاتلین سریالی و متهمین جرمهای خشن و جنایی معمولا پس از اعتراف به جرائم ارتکابی، سرگذشت خود و مسیر منتهی شدن به جنایات را شرح میدهند. تقریبا در زندگی تمام این افراد حوادث تلخ دوران کودکی و رویه غیر معمول زندگی مشاهده میشود. مسائل تربیتی در خانواده و توجه به آن نقش ویژه در پیشگیری از انحرافات و آسیبهای بعدی دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر