۱۳۹۵ آبان ۷, جمعه

آیا اکبر هاشمی رفسنجانی این کوه ثروت از کجا آورده


« از کجا آورده ای ؟ » سئوالی است که همواره مردم ايران از حکومتگران شاه و شيخ داشته اند چرا که در ايران قدرت قبل از هر چيز ثروت می آورد، و نه مسئوليت. همين نام « از کجا آورده ای ؟ » را مردم در سال ۱۳۳۹ روی قانونی گذاشتند که برای باصطلاح مبارزه با فساد دولتی ، دکتر اقبال نخست وزير شاه به مجلس برد. قانون آن زمان حکومت شاه همچون فرمان اين زمان رهبر حکومت اسلامی در مورد فساد هر دو نقش هائی بر آب بودند، يکسره بی ثمر و عقيم. نه چاقوی شاه ميتوانست دسته خودش را ببرد و نه سيد علی خامنه ای چندان پشمی به کلاه دارد که فرامين او ترسی هم بيافرينند، چه برسد به اينکه واقعأ اين يا آن خواسته باشند دست به مبارزه با فساد بزنند. سر دسته دزدها خودشانند، پس ادعای دزد گيريشان هم دروغی بيش نيست.
اما در مورد هاشمی رفسنجانی مشکل آنقدر بزرگ شده که ديگر با قسم حضرت عباس هم مسئله حل نمی شود چرا که دم خروس فساد های مالی او و خانواده اش از هر طرف بيرون زده است. اما در اين ميان رهبر انقلاب ميگويد با آبروی مسئولان بازی نکنيد. خود هاشمی رفسنجانی اينجا و آنجا عمامه به زمين ميکوبد و ميگويد که اگر به سراغ او و خانواده اش بروند او هم به حرف خواهد آمد. او راست ميگويد که اگر اوغرق شود بقيه هم غرق خواهند شد . اگر سراغ هاشمی رفسنجانی بروند مسئله سرهم بندی کردن ولايت فقيهی خامنه ای و بدنبال آن قتل سيد احمد خمينی پيش ازهرچيز مطرح خواهد شد. همچنانکه خواه ناخواه مسئله جنگ ايران و عراق و ادامه دادن آن تا زهر خوری و خسارات بيشمار جانی و مالی جنگ و مسببين آن ، مسئله صدور تروريسم و قتل های زنجيره ای داخل و خارج از کشور، کشتار زندانيان سياسی در تابستان سال ۱۳۶۷ و بسياری از مسائل ديگرهم طرح خواهند شد. در اين مسائل، گذشته از رفسنجانی، پای همه آخوند های حاکميت، و بيش از همه خود سيد علی خامنه ای، گير است.
هاشمی رفسنجانی و خانواده اش برای پنهان کردن فساد و دزديشان از سلاح تزوير و دروغ و فريب استفاده ميکنند و بگمان خود مردم را بازی ميدهند. در ديماه سال ۱۳۸۱ هاشمی رفسنجانی در مراسم افتتاح خانه کشاورز گفت : « زندگی من و خانواده درجه اولم فقط از راه کشاورزی تأمين ميشود. مجموعه اموال ما ۳۰ هکتار زمين کشاورزی در قم و روستای نوق رفسنجان است و غير از آن درآمد ديگری نداريم و به اين دليل من احساسات کشاورزان خرده مالک را خوب درک ميکنم. » محمد هاشمی رفسنجانی، برادر اکبر، همانی که ۱۲ سال رئيس راديو و تلويزيون بود و فعلأ رئيس کارگزاران است، يک ماه بعد در بهمن ماه ۱۳۸۱ گغت: « سطح زندگی خانواده هاشمی قبل از انقلاب در حد متوسطی قرار داشت و در حال حاضر وضعيت خانواده هاشمی اگر از حد متوسط پائين تر نباشد بالاتر نيست.»
۹ ارديبهشت امسال محسن هاشمی رفسنجانی، پسر اکبر، رئيس دفتر پدرش در مجمع تشخيص مصلحت نظام، دادن « ريز » دارائی های اين « خرده مالک متوسط الاحوال » را به بعد موکول کرد ولی « درشت » آن را به صورت سريالی و دسته ای معرفی کرد که « يکسری باغ داريم همراه با ۲۰۰ تا ۳۰۰ قطعه زمين در قم و يک سری باغ پسته ( در رفسنجان) .»
اما « ريز » دارائی ها را که « آقا محسن » وعده دروغين انتشار آن را ميدهد گسترده تر از سری باغ ها و ۲۰۰ تا ۳۰۰ قطعه زمين است. خانواده هاشمی رفسنجانی بزرگترين صادر کننده پسته جهان است. در دبی دست به هتل سازی زده، در تورنتوی کانادا مدرن ترين اتوبان اين منطقه متعلق به رفسنجانی است. در آن سوی کانادا در ونکور شهرک سازی ميکنند. آنها همچنين در معاملات تسليحاتی، در واردات قطعات کامپيوتری، تلفن همراه، صنايع هواپيمائی، خودرو سازی و دارو دست دارند. فراموش نکنيم حرف از حاکمانی است که ۸۰ در صد مردم تحت حاکميت آنها زير خط فقر هستند و گرسنه از سر سفره بر ميخيزند.
در مورد هاشمی رفسنجانی حتی حزب اللهی ها هم دم خروس را ديده اند و عليه او در آبانماه سال گذشته در دانشگاه تهران طومار پر کردند . در زمستان سال ۱۳۷۷ هم در نماز جمعه اين شعار ها را مقابل او دادند : « غارتگر بيت المال اعدام بايد گردد» يا « دست کج هاشمی، در همه جا عيان است » و « نفت و دلار و پسته، بخور که مال مفته ».
يادمان نرود که اينها حکومتی را ميچرخانند که در آن بخاطر دزدی دست و پا قطع ميکنند. در همين هفته ای که گذشت دست راست و پای چپ يک جوان را که قاضی دادگاه اسلامی اهواز او را دزد ناميده بود قطع کردند.
اگر در اين ربع قرن پرچمدار فساد و دزدی حکومت اسلامی هاشمی رفسنجانی بوده است، بيت رهبری و نيز آيت الله های ريز و درشتی مانند واعظ طبسی،محمد يزدی، مقتدائی، دری نجف آبادی، فلاحيان، ناطق نوری و... همراه با آقا زاده ها و اين و آن زاده هايشان هم تا گردن در فساد فرو رفته اند. ستون های حکومت چيزی بجز همين آيت الله ها نيست و اگر تلنگری به هر يک از آنها بخورد همه فرو ميريزند و ديگر حکومتی نمی ماند. اين خودشان هستند که بارها عين اين تعبير را استفاده کرده اند که « چون پرده بيافتد نه تو مانی و نه من ». ريشهری همين تعبير را به نحوه ديگری بيان ميکند: « اگر خليفه کشی رواج يابد هيچ کس مصون نخواهد بود».
ميبينيم که در حکومت روحانيون دزدی و فساد و قتل و شکنجه با سياست و حکومت در هم آميخته است و اگر به سراغ يکی از آيت الله ها بروند خواه ناخواه پای آن يکی ها هم جلو کشيده ميشود. اگر يک آجر اين ديوار حاکميت اسلامی که بدون ساروج روی هم سوار شده کشيده شود، همه ديوار فرو ميريزد. بيائيد حداکثر امکاناتمان را بکار بيندازيم تا فساد مالی حکومتگران را باطلاع هموطنانمان برسانيم. افشای بيشتر فساد مالی هاشمی رفسنجانی و رسوا کردن غارتگری های او اطرافيانش، همچنانکه فساد های مالی ديگر سران و چرخانندگان رژيم اسلامی، تمامی حکومت را خواهد لرزاند.
خدايار آفام

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر