۱-سپهبد رزم آرا: رزم آرا یک خصوصیت داشت و آن اینکه به همان میزان که مورد نفرت دشمنان شاه قرار داشت، مورد نفرت خود شاه هم بود. رزم آرا خود را رضاخان جدیدی می دانست که می توانست رضا شاه شود.
کوشش برای ایفای نقش پدرخواندگی در ارتش و استقلال از شاه سوءظن شاه را چنان برانگیخته بود که وقتی خبر ترور و مرگ او به شاه رسید بسیار خوشحال و خرسند شد.
۲- سرلشگر فضل الله زاهدی: گرچه زاهدی عامل کودتای ۲۸ مرداد و بازگشت شاه به کشور بود ولی اینکه خود را “تاج بخش” می خواند، می خواست مستقل از شاه عمل کند، برای خودش در ارتش نفوذ مستقلی به دست آورد و به آمریکا نزدیک شود، احساس خطر شاه را برانگیخته بود.
زاهدی عاقبت با ترفند بسیار عزل و به خارج فرستاده شد.
۳- سرلشکر ولی الله قره نی: قره نی از عوامل کودتای ۲۸ مرداد بود. او کوشید در پوشش فرماندهی اطلاعات ارتش مقدمات کودتا علیه شاه را فراهم کند. این کودتا که گویا با آمریکا هم هماهنگ شده بود احتمالا توسط بریتانیا به اطلاع شاه رسیده و خنثی شد.
قره نی عزل و زندانی شد اما زنده ماند تا اولین فرمانده ارتش جمهوری اسلامی شود و سپس توسط گروه فرقان ترور گردد.
۴- سپهبد تیمور بختیار: بختیار هم از عوامل کودتای ۲۸ مرداد بود و در عزل زاهدی نقش داشت. او نخستین رئیس ساواک و از عوامل اصلی ریشه کنی سازمان نظامی حزب توده بود. اما بختیار هم که سودای رضاشاه شدن داشت به سرعت رویاروی شاه قرار گرفت.
کوشش برای ورود به سیاست و فعالیت ها و تماس های مخفیش چنان خطرناک شد که نخست به خارج تبعید و در نهایت به صورت غیابی محاکمه و محکوم شد. بختیار در سراسر سال های دهه ۴۰ کوشید با همکاری با هر کشور و فرد و جریانی از عراق تا مصر و از حزب توده تا برخی عشایر و حتی روحانیت مخالف شاه، آشوب داخلی در ایران به راه اندازد که البته توفیق چندانی نداشت. او سرانجام در عراق توسط ساواک ترور و کشته شد.
۵-ارتشبد فریدون جم: ارتشبد جم مدتی شوهرخواهر شاه (شمس) بود. ازدواجی که به طلاق انجامید. جم یک نظامی حرفه ای بود که واقف نبود برای در مسند ماندن علاوه بر آنچه بر اساس حرفه و تخصصش می گوید باید مبتنی بر تملق شاه هم باشد. او که جانشین ارتشبد آریانای بدنام در فرماندهی ارتش شده بود به سرعت در میان نظامیان محبوبیت یافت و همین موجب ظن شاه شد. حسن نظر آمریکایی ها هم این احساس خطر را بیشتر کرد.
وقتی جم در مورد واگذاری بحرین به شاه و در برابر جمع نظر مخالف خود را گفت شاه به شدت عصبانی شد. جم استدلال کرد که بی معنی است سرنوشت بخشی از خاک ایران به رای مردم آن قسمت واگذار شود. اگر بنا بر رای دادن است همه باید رای بدهند. شاه در برابر همه سخن جم را “مطلقا چرند” خواند. مخالفت جم با خرید تانک چیفتن به سبب قیمت گران و کیفیت پایین و تلویحا غیرمتخصصانه خواندن نظر شاه، موجب شد تا عزل شود و برای مدتی بیکار بماند. در نهایت او هم به خارج فرستاده شد.
۶-ارتشبد محمد خاتم: خاتم فرمانده نیروی هوایی و شوهر خواهر شاه فاطمه بود. او هم به سبب محبوبیت در ارتش و حسن نظر آمریکا مورد ظن شاه بود.
اسدالله علم به صراحت از مسائلی بین خاتم و شاه صحبت می کند (از نظر نگرانی امنیتی) که حتی نمی تواند آن را در خاطراتش بیان کند. خاتم در یک سانحه کشته شد و خیال شاه از بابت او هم راحت شد.
۷- ارتشبد عبدالله هدایت: هدایت نخستین ارتشبد ایران بود. او که اغلب می کوشید جلوی دخالت های غیرتخصصی شاه در ارتش را بگیرد به سبب کوشش شاه برای وارد کردن هرچه بیشتر مستشاران آمریکایی به ارتش، وارد رویارویی جدی با او شد.
هزینه بالای مستشاران غیرفنی و نابرابری فاحش حقوق آنها حتی با امرای ارتش به طوری که حقوق یک درجه دار امریکایی با حقوق یک سرلشکر مساوی بود، مورد اعتراض او بود.
از نظر هدایت ارتش ملی با مستشار خارجی همخوان نبود و اگر نیاز به مستشار بود تنها در بخش آموزش باید به کار می رفت. به هر رو با مخالفت های او با شاه، آمریکا هم که رویه هدایت را نمی پسندید تقاضای عزل او را کرد. هدایت در خصوص یک پرونده فساد مالی توسط دادسرای ارتش محاکمه و در نهایت با خفت به سه سال زندان محکوم شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر