۱۳۹۵ آبان ۸, شنبه

دلنوشته ای از خانم شهین مهین فر

دلنوشته ای از خانم شهین مهین فر
كانون حمایت از خانواده جان باختگان و بازداشتی ها 7آبان:  دلنوشته ای از خانم شهین مهین فر مادر جان باخته راه آزادی زنده یاد امیر ارشد تاجمیر دریافت کرده ایم در رابطه با اعتصاب غذای آرش صادقی که برای آزادی همسرش گلرخ ایرایی و ممانعت مسئولین زندان اوین از ملاقات وی با گلرخ خبر می دهد.
برای دل پر دردم . که آزادی را فریاد می زند
زنگ ممتد تلفن و صدایی که می گفت: اینجا زندان اوین است
و بعد از وقفه ای کوتاه صدایش را شنیدم
لرزان و نگران
پرسیدم آرشم خوبی ؟
چه سوال عجیبی. صدایش می گفت که خوب نیست
اما با شهامتی بی نظیر گفت: بله مادر جان من خوبم ولی
ندیدن گلرخ عذابم می دهد
نمی دانم در چه حال و روزیست
ملاقات خواستم اما ندادند. می دانم در بند 350 اوین است
وقتی این جملات را می گفت: بغض صدایش دیوانه ام کرد
می دانستم برای اعتراض به حبس گلرخ و تا آزادی اش
در اعتصاب غذاست
گفتم: مادر تحمل کن درست می شود
فقط بگو من چه کنم تا تو آرام بگیری؟
گفت: فقط دعا کن گلرخم سلامت باشد و من بتوانم او را ببینم
و از آن لحظه دعا می کنم برای دو کبوتر عاشقی
که بی گناه محبوس در قفس بیداداند
راستی قفسها را چه کسی ساخت ؟
خانه اش ویران باد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر