۱۳۹۵ شهریور ۱۰, چهارشنبه

نهایت قدرت و سرعت در جهان تا جهان

اگر قرار باشد بشر در زمینه‌های فضایی به نتایج مطلوب‌تری دست پیدا کند، باید محدودیت سرعت را کنار بزند. اَدم هادازی به دنبال این است که ببیند چه زمانی رکورد سرعت شکسته می‌شود.
فرادید| اگر قرار باشد بشر در زمینه‌های فضایی به نتایج مطلوب‌تری دست پیدا کند، باید محدودیت سرعت را کنار بزند. اَدم هادازی به دنبال این است که ببیند چه زمانی رکورد سرعت شکسته می‌شود.

به گزارش فرادید به نقل از بی‌بی‌سی انگلیسی، ذهن ما انسان‌ها همواره درگیر مسئله سرعت بوده است. قرن‌ها پیش، انسان به دنبال افزایش سرعت خود بود تا بتواند از دست حیوانات درنده سریع‌تر فرار کند. اما حالا شرایط فرق کرده است. در چند ماه اخیر شنیده شد که چند دانشجوی آلمانی توانستند رکورد سرعت خودروهای الکتریکی را جابجا کنند. از طرفی دیگر هم نیروی هوایی ایالات متحده، جت‌های مافوق صوتی را طراح کرده که می‌توانند پنج برابر سرعت صوت حرکت کنند؛ سرعتی معادل 6100 کیلومتر بر ساعت.

در این جت‌ها هیچ انسانی نخواهد بود. البته این بدان معنا نیست که انسان نمی‌تواند در چنین سرعتی پرواز کند. در واقع انسان تاکنون چندین بار موفق شده تا سرعت‌های بالا را امتحان کند. اما آیا بدن ما برای سرعت‌های بالا محدودیتی دارد؟

رکورد سرعت 
رکورد کنونی سرعت در دست سه فضانوردی است که با هم ماموریت آپولو 10 را انجام دادند. این سه فضانورد 46 سال قبل یعنی در سال 1969 به سرعت 39.897 کیلومتر بر ساعت نسبت با سیاره زمین رسیدند. جیم برِی یکی از اعضای شرکت هوافضایی لاکهید مارتین می‌گوید: «صد سال پیش، بشر فکرش را هم نمی‌کرد که به سرعت 40 هزار کیلومتری در فضا برسد.»

نهایت سرعت بشر چقدر است؟
اما ما می‌توانیم دوباره به آن رکورد و حتی بیشتر از آن دست پیدا کنیم. برِی برای ناسا کار می‌کند و قرار از در پروژه‌ی آتی خود آن رکورد 46 ساله را بشکانند. فضاپیما اوریون جزو آخرین فضاپیماهای ناسا است و قرار است در ماموریت سال 2021 خود به مریخ هم سفر کند. طراحان اوریون در حال حاضر به شکلی برنامه‌ریزی کرده‌اند که سرعت آن تا 32 هزار کیلومتر بر ساعت برسد. اما تنها با تکیه بر ساختار اوریون می‌توان رکورد آپولو 10 را زد.

اما حتی فضاپیمای اوریون هم برای نشان دادن قدرت سرعت بشر طراحی نشده است. بری می‌گوید: «ما عملا هیچ محدودیت سرعتی نداریم، جز سرعت نور.»  سرعت نور به یک میلیارد کیلومتر بر ساعت می‌رسد. آیا ما می‌توانیم فاصله رکورد 40 هزار کیلومتری تا آن را پر کنیم؟

آیا می‌توانیم؟ 
خوشبختانه سرعت از نظر فیزیکی برای ما مشکل‌ساز نیست. مادامی که سرعت نسبتا ثابت و در یک جهت باشد، ما می‌توانیم آن را همراهی کنیم. انسان، در تئوری، می‌تواند تا نزدیکی «محدودیت سرعت کیهانی» یعنی سرعت نور سفر کند. اما حتی اگر ما از نظر تجهیزات نیز بتوانیم به سرعت‌های بالا دست پیدا کنیم، آیا می‌توان با خطرات احتمالی آن کنار بیایم؟ حال اگر پا را از سرعت نور فراتر بگذاریم، آیا باز هم می‌توانیم خطرات آن را می‌توانیم بپذیریم؟

مشکلی به نام نیروی گرانش! 
بشر می‌‎تواند به سرعت 40 هزار کیلومتر بر ساعت برسد و از آن سرعت مدام بالاتر یا پایین‌تر رود. اما تغییر سریع سرعت می‌تواند برای ارگانیسم انسان مهلک باشد. اگر از سرعت‌های بسیار بالا به یکباره به سرعت صفر برسیم، چه پیش خواهد آمد؟ دلیل آن چیست؟ یکی از ویژگی‌های هستی «اینرسی» یا همان «لختی» است. اینرسی خاصیتی از یک جسم است که در برابر تغییر سرعت یا جهت حرکت جسم مقاومت می‌کند. مفهوم اینرسی قانون اول نیوتون نیز آمده است: «قانون اول نیوتن می‌گوید هرگاه شی با سرعت ثابت در حال حرکت باشد مادامی که نیروی خارجی به آن وارد نشود به حرکت خود ادامه خواهد داد.» بری می‌گوید: «سرعت ثابت برای بدن انسان مشکل‌آفرین نیست. ما باید نگران تاثیر افزایش سرعت بر بدن باشیم.

نهایت سرعت بشر چقدر است؟
خلبان‌ها در سانتریفوژهایی مثل این می‌نشینند تا تغییرات نیروی گرانش بر بدنشان بررسی شود 

حدود یک قرن پیش و همزمان با اختراع هواپیما، علائم عجیبی در خلبان‌ها دیده شد. از دست رفتن موقتی بینایی، سنگینی و  بی‌وزنی از جمله این مارد بود. عامل اصلی آن نیز نیروی گرانش بود. آزمایش‌های این چنینی که در حالت عمودی بدن (هر دو حالت: از سر تا پا و از پا تا سر)، انجام می‌شود نیز نتایج عجیبی را به همراه داشته است. تارگی چشم و اختلال در بینایی، بی‌هوش کامل و حتی احتمال سکته نیز وجود دارد و مشخص نیست که در سرعت و شرایط دیگر چه اتفاقاتی خواهد افتاد.

یک انسان معمولی می‌تواند تا حدی نیروی گرانشی را تحمل کند. خلبان‌ها با کمک لباس‌ها و آموزش‌های ویژه نیز می‌توانند حد بیشتری را کمک کند. انسان می‌توان به صورت موقت نیروهای گرانشی بالاتر را نیز تجربه کند، اما تعداد کسانی که می‌توانند نیروی گرانشی بالاتر را برای مدت بیشتری تحمل کنند انگشت‌شمار است. کاپیتان اِلی بیدینگ جی.آر. توانست در سال 1958 نیروی گرانشی 82.6 را برای یک دهم ثانیه تحمل کند. او هوشیاری خود را از دست داد، اما تنها جای چند کبودی بر روی بدن ماند.

در فضا وضعیت چگونه است؟ 
فضانوردان نیز بسته به فضاپیمای خود، نیروی گرانشی بیشتری را تجربه کرده است. آن‌ها هنگام برخاستن فضاپیما و هنگام ورود مجدد به جو، نیرویی معادل سه تا هشت نیروی گرانشی را تجربه می‌کنند. از طرفی دیگر، بیشتر نیروی گرانشی از جلو به سمت پشت بدن وارد می‌‎شود و به لطف تجهیزات جدید، شرایط خیلی بهتر شده است. احساس فضانوردی که با سرعت حدودی 16 هزار کلیومتر بر ساعت در فضا در حرکت است، با احساس یک مسافر هواپیمای بازرگانی تقریبا مشابه است.

نهایت سرعت بشر چقدر است؟
فضاپیمای اوریون 

اگر نیروهای گرانشی برای سفرهای طولانی‌مدت اوریون مشکل‌زا نباشد، سنگ‌های کوچک فضایی مشکل‌زا خواهند بود. سرعت این خرده سنگ‌ها می‌تواند تا 300 هزار کیلومتر بر ساعت برسد و قدرت نفوذ بالایی هم خواهد داشت. دانشمندان برای حفاظت از فضاپیمای ارویون و فضانوردان آن از یک لایه محافظتی به ضخامت 18 تا 30 سانتی‌متر استفاده کرده‌اند. آن‌ها علاوه بر لایه محافظتی، از تجهیزات حفاظتی هوشمندی هم استفاده کرده‌اند. بری می‌گوید: «ما باید برای هر خرده سنگ برنامه‌ای داشته باشیم.»

تامین غذای فضانوردان، مشکلات روانی و همچنین آثار پرتوها بر بدن از جمله مشکلات سفرهای طولانی مدت فضایی است. اما سرعت بالاتر می‌تواند حل این مشکلات را تا حدی حل کند.

نسل بعدی سفرهای فضایی
بی‌شک سرعت بالاتر مشکلاتی را نیز به همراه دارد. سیستم‌های پیش‌رانشِ قدیمی نمی‌توانند سرعت‌‎های بالاتر را تضمین کنند. بری می‌گوید: «خوشبختانه ما توانستیم سیستم‌های پیش‌رانش جدیدتری را طراحی کنیم که می‌توانند در سرعت‌های بالاتر نیز کارایی داشته باشند، اما باید منتظر انقلابی در سیستم‌‎های پیش‌‎رانش باشد.»

اریک دیویس پژوهشگر برنامه پیش‌رانشیِ ناسا بوده است. این پروژه شش سال به طول انجامید و در سال 2002 نیز به پایان رسید. او سه شیوه اصلی رسیدن به این سرعت‌های بسیار بالاتر را در سه مورد خلاصه می‌کند: شکاف، هم‌جوشی و نابودی پادماده.

نهایت سرعت بشر چقدر است؟
روش اول جداسازی اتم‌ها است، مانند کاری که در راکتورهای هسته‌ای صورت می‌گیرد. روش دوم نیز هم‌جوشی است که در آن، اتم‌ها با هم ترکیب شده و اتم سنگین‌تری را می‌سازند. انرژی خورشید نیز از طریق همین فعل و انفعالات تامین می‌شود، اما بشر فعلا به آن دسترسی ندارد.

روش سوم اما به نظر بهترین گزینه است. وقتی دو ماده به هم نزدیک می‌شوند، آن‌ها یکدیگر را از بین برده و انرژی به جای می‌ماند. امروزه تکنولوژی کافی برای تولید و نگهداری آن نیز وجود دارد، اما باید اذعان داشت که تولید پادماده در اندازه کافی نیازمند تجهیزات نسل جدید است که خود چالشی بزرگ است.

در نهایت اما با کمک موتورهای با سوخت پادماده می‌توانیم در طول ماه‌ها و سال‌های به سرعت‌های بیشتر و بیشتری برسیم و فضانوردان را از گزند نیروهای گرانشی در امان نگاه داریم. اما سرعت‌های بسیار بالا ناگزیر بر روی بدن تاثیراتی هم دارد. البته برای مشکلات احتمالی نیز راه حل‌‎های مطرح شده است. اما برخی معتقدند که تا زمانی که تن به آب نزده‌ایم، نباید نگران غرق شدن باشیم.

سریع‌تر از نور؟ 
حتی اگر فرض کنیم که شنا کردن را هم همین حالا خوب یاد بگیریم، اما آیا ما خواهیم توانست فضازمان را کاوش کنیم. بیاید کمی ابعاد دیدمان را گسترش دهیم: آیا خواهیم توانست پا را از سرعت نور نیز فراتر بگذاریم؟

نهایت سرعت بشر چقدر است؟
فضانوردان آپولو 10 بیشترین سرعت را تجربه کرده‌اند 

حرکت مافوق نور یک سامانه پیشرانشی است که در فیلم‌ها و کتاب‌های علمی - تخیلی از جمله فیلم «پیشتازان فضا» مطرح شده است. یک فضاپیما با استفاده از این سامانه می‌تواند «وارپ» کند و به سرعت‌های فراتر از نور برسد. اما آیا این کار شدنی است؟ این مفهوم به فرمی از ماده نیاز دارد که جرم آن منفی است.

دیویس می‌گوید: «از نظر فیزیکی هیچ محدودیتی برای وجود جرم منفی وجود ندارد. اما مشکل اینجا است که هیچ نمونه‌ای از آن تاکنون دیده نشده و ما هم در طبیعت چنین چیزی را مشاهده نکرده‌ایم.» در مقاله‌ای که سال 2012 توسط محققان دانشگاه سیدنی منتشر شده نیز آمده است که «حباب وارپ» به انرژی زیادی نیاز دارد و به احتمال فراوان با ذرات کیهانی نیز تعامل خواهد داشت. بنابراین ذراتی می‌توانند وارد آن شوند و فضاپیما را پر از پرتو کنند.

محدودیت سرعت؟ 
آیا ما به خاطر محدودیت‌های بیولوژیکی‌مان باید کمتر از سرعت نور حرکت کنیم؟ پاسخ این سوال نه تنها فقط برای ثبت رکوردی جدید نیاز است، بلکه ما برای سفرهای بین ستاره‎‌ای نیز به آن نیاز داریم. با کمک تجهیزات و آزمایش‌های جدید این مهم دست‌یافتنی است و تنها باید منتظر ماموریت‌های آتی ناسا بود.

حمله به مسیحیت از روحانیون

 که صدا و سیمای جمهوری اسلامی با سرمایه هنگفت شش دانگ در اختیار نهادهای دینی است، در اقدامی تازه رادیوی وابسته به صدا و سیما ی جمهوری اسلامی اقدام به تولید برنامه علیه مسیحیان کرده است.

از اوایل تیرماه امسال رادیو «گفت‌وگو» وابسته به صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران روزهای پنجشنبه از ساعت ۱۷ تا ۱۸ برنامه‌ای با عنوان «شعبده شوم» را روی آنتن می‌برد که محور آن بحث درباره عرفان‌ها و ادیان غیراسلامی است که حکومت با آنها سرستیز دارد.
شش برنامه نخست این پروژه مربوط به عرفان‌ها و جنبش‌های فکری نوظهور کاذب و معاند بود و از اواسط مردادماه به طور کامل به «مسیحیت» اختصاص داشت و هر هفته در قالب  و به بهانه بررسی «سینمای مسیحیت‌گرا» پروژه مسیحیت‌ستیزی را کلید زده است.
این که با وجود ده‌ها برنامه و میلیاردها تومان هزینه آنهم در غروب شب تعطیل این برنامه تا چه اندازه مخاطب داشته باشد مشخص نیست اما در برنامه این هفته فردی به اسم شیخ محمد کاشانی (مدیر گروه ادیان شبکه ولایت) مهمان بود که با اشاره به رواج یک جریان افراط گرا یا بنیان گرا در همه ادیان عنوان کرد که داعش و القاعده نمونه‌ای بارز از جریان‌های معنویت گرای افراطی در جهان اسلام و جریان صهیونیست از جریان‌های افراط گرای یهودیت است.

عکس ها و تقلب در المپیک


فرادید| مکان بازی‌های المپیک در دوران باستان مثل امروز از کشوری به کشور دیگر تغییر نمی کرد. مراسم المپیک که از 776 سال پیش از میلاد شروع شده هر چهار سال یک بار در المپیا یعنی شهر مقدس زئوس برگزار می‌شد. 

به گزارش فرادید به نقل از آتلانتیک، مجسمه خدایان در همه جا پراکنده بود و یکی از مشهورترین آنها که از جنس برنز ساخته شده بود و دو صاعقه در دست داشت «زئوس پذیرنده سوگند» نام داشت. پیش از مسابقه قهرمانانی که از راه های دور مثل شهر جدید اسپانیا یا از دریای سیاه آمده بودند در مقابل این مجسمه می ایستادند و به خدای صاعقه سوگند می خوردند و متعهد می شدند که قوانین المپیک را رعایت کنند و جوانمردانه مسابقه بدهند. 

بازی‌های امروز هم شباهت هایی با آن دارد، اگرچه ظاهرا سوگندی ادا نمی شود و قهرمانان آنچنان که در یونان باستان معمول بوده رشته ای از گوشت گراز وحشی را با خود حمل نمی کنند. در حال حاضر کمیته بین المللی المپیک (IOC) یک دستورالعمل اخلاقی دارد که بند اول آن از قهرمانان می خواهد که در هنگام مسابقه «به روح المپیک احترام بگذارید که این احترام مستلزم فهم متقابل از روح دوستی، همبستگی و بازی جوانمردانه است» خلاصه اینکه، تقلب نکنید. 

اما این دستورالعمل علیرغم رسوایی عمومی که برای خاطیان دارد نه در حال حاضر رعایت می شود و نه در 3000 سال پیش رعایت می شد. در حالی که شیوه های تقلب در آن زمان گسترش پیدا کرده بود، تمایل افراد به تقلب زیاد نبود. قهرمانان باستانی المپیک به لحاظ اخلاقی فرقی با انسان امروزی نداشتند. اثبات این حقیقت به عنوان بخشی از فلسفه وجودی المپیک به شروع بازیهای المپیک بر می گردد. 

المپیا اسم خود را از کوه المپوس، خانه افسانه ای خدایان گرفته است. برجسته ترین ساختمان المپیا در خودش یکی از عجایب دوران باستان یعنی مجسمه عظیم زئوس که از طلا و عاج ساخته شده بود را حفظ می کرد. درست بیرون این ساختمان مجموعه نامنظمی از مجسمه ها وجود داشت که داستانی را درباره پادشاه، دخترش، یک خواستگار خوش اندام و یک نقشه را روایت می کرد. 

اونمائوس پادشاه باستانی هشدار داده بود که مردی را که قصد ازدواج با دخترش را داشته باشد، خواهد کشت. اونمائوس که سریعترین اسب جهان را در اختیار داشت برای اطمینان از بقای حکومتش به همه مردانی که خیال ازدواج با دخترش داشتند دستور داده بود که باید اول او را در مسابقه ارابه رانی شکست دهند. برای مدت زمان زیادی خطری او را تهدید نکرد. به محض اینکه خواستگاران برای ازدواج با دخترش داوطلب می شدند اونمائوس آنها را شکست می داد و بر اساس برخی روایت ها سر آنها را می برید و با میخ از خانه اش آویزان می کرد. 

اوضاع بر همین منوال بود تا اینکه مرد جوان خوش قیافه ای به نام پلوپ که تصمیم داشت با دختر اونمائوس ازدواج کند پا پیش گذاشت. بر خلاف دیگر خواستگاران نقشه پلوپ چیزی بیشتر از مسابقه با اسبهای سریع بود. او به فردی رشوه داد تا میخ های ارابه اونمائوس را با میخ های از جنس موم عوض کند. 

اعتقاد بر این است که مجموعه مجسمه های المپیا لحظه پیش از مسابقه را به تصویر می کشند یعنی وقتی که هم پدر و هم خواستگار در مقابل مجسمه زئوس ایستادند و سوگند یاد کردند که جوانمردانه مسابقه بدهند. البته وقتی مسابقه به مراحل حساس رسید میخ های مومی شکستند و اونمائوس از ارابه به بیرون  پرت شد و مرد. و پلوپ با دختر پادشاه ازدواج کرد. 

به همبن دلیل ناحیه جنوبی یونان یعنی بخشی که شامل المپیا است به نام پلوپ نامگذاری شد (هنوز هم به همین نام خوانده می شود). پلوپ بازیهای المپیک را به وجود آورد تا پیروزی خود را جشن بگیرد و به همین خاطر مردان یونانی هر چهار سال یک بار در حالی که به زئوس سوگند یاد می کردند که تقلب نمی کنند با هم رقابت می کردند تا معلوم شود که چه کسی از همه قوی تر است. 

ممکن است که این اوج ریاکاری باشد اما وقتی به فهم آنها از ماهیت بشر نگاه می کنیم شاید به این نتیجه برسیم که یونانیان باستان کمی عملگراتر بودند. حداقل خدایان آنها چنین چیزی را نشان می دهند. افسانه خدایان یونان پر از حسادت، طمع، حیله گری و فریب است. اما این به آن معنا نیست که آنها این بخش از المپیک را پذیرفته بودند یا آن را تشویق می کردند. در واقع آنها این مجسمه ها را می ساختند تا این ویژگی ها را تقبیح کنند. 

خدایان تقلب!

در مسیر رسیدن به المپیا قهرمانان از کنار مجسمه های زئوس می گذشتند با این تفاوت که آنها مجسمه زئوس را «زاین» خطاب می کردند. هر کدام از مجسمه ها دارای لوح کوچکی بودند که رفتارهای نادرست قهرمانان را تقبیح می کردند. 

یونانیان اولین سری از این مجسمه ها را بعد از نود و هشتمین دوره المپیک ساختند. ساخت این مجسمه منتسب به  "اپلوس تسالی" مشت زن است که برای پیروزی بر رقیبان خود به آنها رشوه داده بود. مقامات المپیک آن دوره اپلوس را به همراه همه کسانی که او به آنها رشوه داده بود جریمه کردند و مبلغ جریمه صرف ساخت شش مجسمه از زئوس شد. 

لوح اولین مجسمه به قهرمانان یاداوری می کرد که المپیک قضاوت در مورد «سرعت پا و قدرت بدنی» است نه ثروت ورزشکاران. مجسمه دیگر به شرکت کنندگان در توطئه هشدار می داد و مجسمه آخر به قهرمانان آینده در مورد فریب دادن خدایان و خوار شمردن قداست بازیها مثل کاری که آن مردان کرده بودند هشدار می داد. پوسانیاس، سیاح، جغرافی دان و نویسنده یونان باستان نوشته که عجیب است که « افراد احترام خیلی کمی برای خدایان المپیا در گرفتن یا دادن رشوه قائل هستند.» 

با این حال بی احترامی به خدایان در حال افزایش بود. یونانیان بخاطر افزایش تقلب در میان ورزشکاران مجسه های زیادی از زئوس ساختند و به اندازه کافی در مسیر راهی که به المپیا می رسید نصب کردند. آنها به رقیبان خود، به داوران، به مقامات رشوه می داند. پس از آنکه دولت- شهرهایشان این مسابقات را ممنوع اعلام کردند آنها در خفا مسابقه می داند و خود را اهل دولت- شهری که نبودند معرفی می کردند. 

مسابقات المپیک یک وقفه کوتاه در حدود 2000 سال داشت و در افتتاحیه بازی های المپیک جدید در سال 1896 که در آتن برگزار شد مردم دوباره به آنجا برگشتند. در مسابقه ماراتن یک دونده یونانی بخشی از مسابقه را با کالسکه طی کرد. اما شاید خنده دار ترین رسوایی تقلب در المپیک دوران جدید به 1904 در سنت لوئیس میسوری اتفاق افتاد. 

گرمای هوا 32 درجه و رطوبت هوا بالا بود و به اعتقاد همه وضعیت برای دوندگان ماراتن به هیچ وجه مناسب نبود. فرد لورز، بنا و دونده مارتن از امریکا دو مرد پابرهنه اهل تسوانا (Tsuana ) قبیله ای در جنوب آفریقا، یک کوبایی که با زیر شلواری بلندی در مسابقه حاظر شده بود و دسته دیگری از مسابقه دهندگان را به باد کتک گرفت. لورز نه تنها همه آنها را مورد ضرب و شتم قرار داد بلکه به مدت چهل و پنج دقیقه دونده های نزدیک خود را کتک می زد. دختر تئودر روزولت رئیس جمهور آمریکا مدال قهرمانی لورز را به او داد اما یک لحظه بعد شخصی از میان جمعیت کل ماجرا را تعریف کرد. 

این ماجرا برای روزنامه ها به این شکل تغییر کرد که لورز بخشی از مسیر مسابقه را با کامیون طی کرده است. مدال طلا به یک آمریکایی دیگر به نام توماس هیکز رسید زمانی که به او خبر دادند که برنده شده است رنگش پریده و در حال استفراغ بود به خاطر اینکه مربی اش پیش از مسابقه به اشتباه به او مخلوط سفیده تخم مرغ، مشروب و استرکنین (نوعی داروی هیجان آور) داده بود که در آن زمان برای تهیج ورزشکاران استفاده می شد. 

خدایان تقلب!

در حدود سی سال پیش وقتی مقامات فهمیدند که دورا راتجین زن آلمانی دونده پرش ارتفاع در واقع هنریش راتجین و یک مرد است مدال طلا را از او پس گرفتند. به همین نحو تقلب ادامه پیدا کرده است. چرا افراد تقلب می کنند؟ به خاطر اینکه تقلب کردن مثل مسابقه دادن جزء طبیعت انسان است. 

موریس شویتزر استاد دانشگاه پنسلوانیا که در مورد تقلب تحقیق می کند معتقد است: تقلب همیشه بخشی از ورزش بوده است. این همان ایده ای است که می گوید ما اینجا هستیم تا برنده شویم. ما حواشی را کم می کنیم یا به خودمان فشار واقعا زیادی می آوریم اما با این حال مسابقات لیگ کوچک جهانی یا پاراالمپیک رسوایی هایی با خود دارد. 

بر اساس تحقیقات جدید، تقلب شیوه زندگی منحصر به خودش را به وجود می آورد چرا که بر این اساس برندگان به احتمال زیاد تقلب کرده اند و تقلب کنندگان به احتمال زیاد برنده می شوند و احساسات یعنی احساس برتری کردن یا مستحق پیشرفت شدن به برنده شدن بستگی دارد، و این خودش موجب تشویق رفتارهای متقلبانه می شود. کتاب های شویتزر تجربیات متقلبان را بر دو مبنا تعریف می کند: بر مبنای پیروزی و بر مبنای فریب دادن دیگران. 

بر اساس اخباری که امسال منتشر شده ممکن است دولتمردان روسیه به ورزشکاران خود برای دوپینگ در مسابقات المپیک کمک کرده باشند، به نظر می رسد که تقلب به سطحی گسترش یافته است که پیش از این سابقه نداشته یا حداقل از زمان جنگ سرد وقتی که ورزشکاران بلوک شرق متهم به مصرف مواد برای بهبود مسابقات شان شدند تاکنون بی سابقه بوده است. شاید دلیل گسترش تقلب در المپیک از زمان به وجود آمدن آن، حفظ شعار المپیک و اصرار بر اهداف آن باشد: (سریعتر، بالاتر و قوی تر). آیا این واژگان در زبان لاتین معنای وسیعتری دارند

در مراسم اعدام پرتاب نارنجک در رندان ایلام ۲۸ نفر مجروح کرد

طرافیان یک اعدامی در ایلام با پرتاب نارنجک به سمت زندان مرکزی این شهر ۲۸ نفر را مجروح کردند.
خبرگزاری «ایرنا» صبح روز دوشنبه بیست و دوم مهر ماه با اعلام این خبر نوشت، این حادثه در پی اعدام یکی از زندانیان در زندان مرکزی ایلام رخ داده است.
به گزارش این خبرگزاری، در این حادثه شماری از بستگان و اقوام این زندانی که در بیرون فضای زندان مرکزی ایلام تجمع کرده بودند نارنجکی را به سمت زندان پرتاپ کردند که بر اثر انفجار ۲۸ نفر مجروح شدند.
«ایرنا» افزوده است، فرد زندانی لحظاتی پس از انفجار در محوطه زندان مرکزی ایلام به دار آویخته شد.

[عکس یکی از اعدام های روزانه در ایران]

۱۳۹۵ شهریور ۹, سه‌شنبه

عکس دیده نشده از زمان شاه تا حالا از بهروز وثوق

این دو بازیگر مطرح سینمای پیش و پس از انقلاب ایران، حدود ۱۰ سال قبل قرار بود در فیلمی به کارگردانی "بهروز غریب‌پور" در کنار یکدیگر بازی کنند که به دلیل مخالفت حکومت ایران، آن فیلم ساخته نشد.

این عکس ساعتی قبل در صبح روز دوشنبه (۸ شهریور-۲۹ آگست) در صفحه‌ی اینستگرام بهروز وثوقی منتشر شده است.

این چنین جنایت ها باید خوانده شوند

در آستانه عملیات فروغ جاویدان، مسعود رجوی گفت: «براساس تقسیمات انجام شده، ۴۸ ساعته به تهران خواهیم رسید... از پایگاه نوژه هم ترسی نداشته باشید؛ هر سه ساعت به سه ساعت دستور می‌دهم هواپیماهای عراقی بیایند و آنجا را بمباران کنند. پایگاه هوایی تبریز را هم با هواپیما هر سه ساعت به سه ساعت مورد هدف قرار خواهیم داد... از طرفی درب زندان‌ها که باز شود آنها هم با ما هستند و با ما همراهی خواهند کرد. نیروهای زندان بالقوه با ما هستند.» این سخنان ۳ روز قبل از آغاز عملیات و یک هفته قبل از آغاز اعدام‌ها در تالار اجتماعات قرارگاه اشرف گفته شد.
مطابق روایت رسمی جمهوری اسلامی، زندانیان مجاهدین از حمله خبر داشته و خشنودی خود را از طریق برپایی جشن و سرودخوانی در زندان اعلام کرده بودند. آنان قرار بود پس از اشغال هر شهر، به ارتش او پیوسته و در فتح تهران شرکت کنند و به همین دلیل، آنها به عنوان مزدوران دشمن متجاوز در زمان جنگ (محاکمه صحرایی) اعدام شدند.
مقامات جمهوری اسلامی گر چه به طور صریح در مورد این واقعه و ابعاد آن سخن نمی‌گویند اما در موارد متعدد وجود آن را پذیرفته‌اند.[۵]
علی اکبر هاشمی رفسنجانی به نقل از آقای علی شوشتری، معاون قضایی و جانشین مسئول سازمان زندان‌ها، تعداد اعدام شدگان را حدود ۱۷۰۰ نفر عنوان می‌کند.[۶]

حکم روح‌الله خمینی

عملیات فروغ جاویدان روز ۳ مرداد آغاز شد و ۷ مرداد پایان یافت. اعدام‌ها نیز از روز ۷ مرداد شروع شدند.[نیازمند منبع]
«پس از تهاجم نیروهای سازمان مجاهدین با پشتیبانی ارتش عراق به داخل ایران ... خمینی حکمی را دربارهٔ بررسی مجدد پرونده ... [افراد] زندانی که همچنان بر سر موضع خود بودند و صدور حکم محکومیت اعدام برای کسانی که برنامه شورش در زندان هم‌زمان با برنامه‌های بیرون سازمان داشتند، صادر کردند.» (رضایی و سلیمی نمین، پاسداشت حقیقت:۱۴۲) که متن نامه‌ها در خاطراتحسین‌علی منتظری که در آن زمان از مقامات رده بالای جمهوری اسلامی و قائم مقام رهبری بوده است، و با اعدام‌ها مخالف بوده‌است، وجود دارند.
خمینی آنها را «محارب» اعلام می‌کند و چنین حکم می‌دهد:
«از آنجا که منافقین خائن به هیچ وجه بهاسلام معتقد نبوده و هر چه می‌گویند از روی حیله و نفاق آنهاست و به اقرار سران آنها از اسلام ارتداد پیدا کرده‌اند، با توجه به محارب بودن آنها و جنگ کلاسیک آنها در شمال و غرب و جنوب کشور با همکاری‌هایحزب بعث عراق و نیز جاسوسی آنها برایصدام علیه ملت مسلمان ما و با توجه به ارتباط آنان با استکبار جهانی و ضربات ناجوانمردانهٔ آنان از ابتدای تشکیل نظامجمهوری اسلامی تا کنون، کسانی که در زندان‌های سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و می‌کنند، محارب و محکوم به اعدام می‌باشند و تشخیص موضوع نیز در تهران با رای اکثریت آقایان حجت‌الاسلام نیری دامت افاضاته (قاضی شرع) و جناب آقای اشراقی (دادستان تهران) و نماینده‌ای از وزارت اطلاعاتمی‌باشد، اگر چه احتیاط در اجماع است، و همین‌طور در زندانهای مراکز استان کشور رای اکثریت آقایان قاضی شرع، دادستان انقلاب و یا دادیار و نماینده وزارت اطلاعات لازم الاتباع می‌باشد، رحم بر محاربین ساده‌اندیشی است، قاطعیت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول تردیدناپذیر نظام اسلامی است، امیدوارم با خشم و کینه انقلابی خود نسبت به دشمنان اسلام رضایت خداوند متعال را جلب نمایید، آقایانی که تشخیص موضوع به عهده آنان است وسوسه و شک و تردید نکنند و سعی کنند اشداء علی الکفار باشند. تردید در مسائل قضایی اسلام انقلابی نادیده گرفتن خون پاک و مطهر شهدا می‌باشد. والسلام»[۷][۸][۹]
سیداحمد خمینی که در آن زمان رئیس وقت دفتر خمینی بود در نامه‌ای در مورد جزییات این اعدام‌ها می‌پرسد و تأکید می‌کند آیا این حکم شامل کسانی که محاکمه شده‌اند و دوران زندان‌شان به زودی تمام می‌شود هم هست یا نه؟ و در مورد محکومان از شهرستان‌هایی که استقلال قضایی هم دارند چطور؟ پاسخ روح‌الله خمینی بدین‌گونه است که:
بسمه تعالی در تمام موارد فوق هر کس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حکمش اعدام است. سریعاً دشمنان اسلام را نابود کنید. در صورت رسیدگی به وضع پرونده‌ها در هر صورت که حکم سریعتر اجرا گردد همان مورد نظر است.[۱۰][۱۱]

تشکیک در دستخط خمینی

منتظری در خاطرات خود می‌نویسد که در آن زمان گفته می‌شد که نامه اول به خط احمد خمینی نوشته شده است.[۱۲] و در مورد نامه دوم هم آشکارا دستخط خط سؤال کننده و پاسخ دهنده نامه یکسان است.[۱۳]

وقایع در زمان اعدام‌ها

نماز جمعه

هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود می‌نویسد «با آقایموسوی اردبیلی دربارهٔ مطالب خطبه‌های جمعه (۱۴ مرداد) مذاکره کردیم.» در این روز (یک هفته بعد از شروع اعدام‌ها) موسوی اردبیلی در نماز جمعه گفت: «جمع کثیری از ایران رفته‌اند و آنجا[عراق] برای خودشان بساط و دستگاه و سازمان درست کرده‌اند. یک جمعی هم در ایران در زندان‌ها هستند... مردم علیه اینها آن چنان آتشی هستند، قوه قضایی در فشار بسیار سخت افکار عمومی است که چرا اینها را محاکمه می‌کنید؟ اینها که محاکمه ندارند، حکمش معلوم، موضوعش هم معلوم است و جزایش نیز معلوم می‌باشد. قوه قضایی در فشار است که اینها چرا محاکمه می‌شوند، قوه قضایی در فشار است که چرا تمام اینها اعدام نمی‌شوند و یک دسته‌شان زندانی می‌شوند (شعار: «منافق زندانی اعدام باید گردد» از سوی نمازگزاران)»[۵]

اعتراضات از درون حکومت ایران

حسینعلی منتظری در اعتراض به این اعدام‌ها دو بار به تاریخ ۹ و ۱۳ مرداد به خمینی نامه نوشت و خمینی در تاریخ ۱۵ مرداد به او پاسخ داد. خمینی در نامه عزل منتظری نوشت: «در همین دفاعیه شما از منافقین تعداد بسیار معدودی که در جنگ مسلحانه علیه اسلام و انقلاب محکوم به اعدام شده بودند را منافقین از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند و می‌بینید که چه خدمت ارزنده‌ای به استکبار کرده‌اید.»[۱۴] میرحسین موسوی در تاریخ ۱۵ شهریور استعفا داد که با مخالفت شدید علی خامنه‌ای و روح‌الله خمینی مواجه گشت. گرچه او در نامه استعفا، اختلاف با مجلس بر سر وزرای پیشنهادی را عامل استعفا دانسته است،[۱۵] امیرارجمند سخنگوی موسوی بی اطلاع گذاشتن او از موضوع اعدام‌ها را عامل استعفا می‌شمارد و می‌گوید موسوی خواهان تشکیل هیئت تحقیق در این مورد شده بود؛[۱۶] هر چند شخص موسوی هرگز اعلام برائت از آن اعدام‌ها نکرد و همواره در مقابل آن سکوت نموده است. موسوی اردبیلی نیز بعدها مدعی شد با این اعدام‌ها مخالف بوده و در مخالفت سه بار به خمینی نامه نوشته است، او می‌گوید خمینی گفت: «که اینها دروغ می‌گویند و سر موضع هستند»، من عرض کردم: «من به این مطلب نرسیدم»، فرمودند: «ما رسیده‌ایم»[۵]

پایان اعدام‌ها

بنابر کتاب خاطرات هاشمی رفسنجانی، دو ماه پس از آغاز اعدام‌ها در روز ۵ مهر ۱۳۶۷، روح‌الله خمینی بررسی وضعیت باقی‌مانده زندانیان سیاسی را به مجمع تشخیص مصلحت نظام واگذار نمود با تأکید بر اینکه این رسیدگی مطابق روال معمول و قبل از حوادث اخیر انجام شود. وزارت اطلاعات از این امر استقبال کرد ولی برخی قضات اوین مخالفت کردند و نظر تندتری داشتند

دلیل اصلی اعدام های ۱۳۶۷


Image copyrightTASNIM

محمدرضا نقدی، رئیس سازمان بسیج مستضعفین، از اعدام دسته‌جمعی زندانیان سیاسی در تابستان ١٣۶۷ دفاع کرده و آن را منطبق بر قوانین داخلی و بین‌المللی دانسته است.
به گزارش ایرنا آقای نقدی گفته است: "اعدام منافقان که در سال ۶۷ به جرم تبانی با صدامیان و سازماندهی برای براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران انجام شده، کاملا منطبق بر همه موازین حقوقی، فقهی، قانونی، اسلامی، بین المللی و داخلی بوده است."
او گفته است که دستورهای آیت‌الله خمینی و فتواهای دینی او "مبانی محکم فقهی و حقوقی" داشته است.
حدود سه هفته پیش وبسایت آیت‌الله حسینعلی منتظری، قائم مقام وقت رهبر جمهوری اسلامی، فایل صوتی جلسه او با هیئت اعدام‌ها را منتشر کرد که در آن آقای منتظری نسبت به "جنایتی" که در حال انجام است هشدار می‌دهد.
انتشار محتوای این جلسه موجی از واکنش‌ها را به دنبال داشته است. اغلب مقام‌های حکومتی مثل آملی لاریجانی و اکبر هاشمی رفسنجانی و همچنین چهره‌های اصلاح‌طلبی چون حسین موسوی تبریزی، محمد موسوی بجنوردی از انتشار این فایل انتقاد کرده‌اند. در عین حال چهره‌هایی مانند مصطفی تاج‌زاده از مسئولیت خود عذرخواهی کرده‌اند. علی مطهری، نائب رئیس مجلس نیز مکررا خواهان توضیح مقام‌های قضایی وقت درباره اعدام‌ها شده است.
امروز محمدرضا نقدی، رئیس بسیج، بدون نام بردن از آقای مطهری گفته است: "برخی از اشخاصی که فرزند آدم بزرگ و مشهوری هستند، اظهار نظر می‌کنند که کار اشتباهی است."
شماری از نماینده‌های مجلس با امضای نامه‌ای از علی مطهری شکایت کرده و خواهان برکناری او از مقام نائب رئیسی مجلس شده‌اند. خبرگزاری فارس امروز گزارش داده که شمار این نمایندگان به ٣۵ نفر رسیده است.
آقای مطهری امروز هم مجددا پرسش‌هایش درباره اعدام‌های ۱۳۶۷ را مطرح کرده و گفته است: "مسئولان توضیح دهند که در سال ۶۷ حکم اجرا شده در کمال احتیاط و با حکم شرعی بوده و هیچ ظلمی به کسی نشده یا اینکه اگر کسانی اعتراض دارند اعلام شود تا بررسی و پیگیری‌های لازم صورت گیرد تا اگر قصوری شده جبران شود."
او گفته تاکیدش بر پیگیری اعدام‌ها به معنی دفاع از سازمان مجاهدین خلق نیست. آقای مطهری گفته است: "من که پدرم را منافقان ترور کرده‌اند طبیعتا از منافقان دفاع نمی‌کنم. اگر واقعا دلسوز نظام هستید این کارهایی که شما کردید به نفع نظام بود یا اگر این کارها را نمی‌کردید به نفع نظام تمام می‌شد

باز هم مسلمانان قصد کشتن مسیحیان داشتند

چهار پناهجوی افغان به یک نوکیش مسیحی در آلمان با فریاد الله اکبر حمله ور شدند و قصد کشتن وی را داشتند!
طبق اخبار رسیده از فعالین مسیحی به خبرگزاری صدای مسیحیان ایران(Vocir)نوکیش مسیحی شهروند  افغانستان در شهر ماینتال نزدیک فرانکفورت واقع در ایالت هسن  توسط چهار پناهجوی مسلمان و هموطن خود مورد حمله قرار میگیرد و به شدت زخمی میشود.
به نقل از شاهدین عینی مهاجمین با نعره “الله اکبر” قصد کشتن وی را داشتند.
مصدوم که خود پناهجو میباشد به صورت داوطلبانه به عنوان مترجم در یک مرکز نگهداری از پناهجویان مشغول به کار است پیش از حمله در یک جلسه پرستشی حضور داشته است.
گفته شده است این اتفاق چهارشنبه شب ۱۷ آگوست رخ داده است،مصدوم در خارج از محل سکونت خود  ایستاده بود که چهار نفر با فریاد “الله اکبر”به وی حمله میکنند،و با مشت و لگد و چاقو او را مضروب میکنند که با حضور ساکنان محل هر چهار ضارب متواری میشوند،سپس با حضور نیروهای امدادی مصدوم به بیمارستان منتقل و مراحل درمان وی انجام میشود.
هویت مصدوم  به دلایل امنیتی محفوظ میباشد،هم اکنون در بیمارستان تحت مداوا قرار دارد  کبودی بر روی شانه، ساعد و صورت وی مشهود میباشد،او میگوید برای ما مسلمان زادگانی که از اسلام به مسیحیت گرویده ایم شرایط خیلی سخت است نه در کشور خود و نه در آلمان به راحتی نمیتوانیم از باورهای مذهبی خود صحبت کنیم،حتی صلیبی که بر گردن خود آویخته ایم باید مخفی نگه داریم.
سه نفر از ضاربین در کمپ پناهندگی ماینتال زندگی میکنند و یکی دیگر از آنان در دارمشتات زندگی میکند.
سازمانهای حامی مسیحیان تحت جفا همواره هشدار حضور مسلمان رادیکال و اقدامات خودسرانه و خطرناک در قبال نوکیشان مسیحی در مراکز نگهداری پناهجویان در آلمان را به مقامات پلیس آن کشور داده اند و حتی خواستار جدا شدن مسلمانان و مسیحیان در این مراکز شده بودند.

سخنگوی داعش به درک واصل شد


Image copyrightSITE AP
Image captionاز ابومحمد العدنانی به عنوان یکی از قدیمی‌ترین مقام‌های ارشد داعش یاد می‌شود

رسانه‌های نزدیک به گروه موسوم به دولت اسلامی (داعش) از مرگ ابو محمد العدنانی، سخنگوی این گروه خبر داده‌اند.
گفته شده او در حلب سوریه کشته شده است.
خبرگزاری اعماق، که اخبار داعش را پوشش می‌دهد با انتشار بیانیه‌ای منسوب به این گروه نوشته: "العدنانی در حلب و در حالی که مشغول بازدید از عملیات نیروهای داعش علیه حملات اخیر نیروهای دولتی سوریه بود کشته شده است."
ابومحمد العدنانی، یکی از قدیمی‌ترین اعضای داعش است که از زمان قدرت گرفتن این گروه در بالاترین رده‌های آن قرار داشته است.
از چگونگی مرگ او هنوز اطلاعی در دست نیست و در گزارش اعماق مشخص نشده است که مرگ او در جریان درگیری‌های زمینی روی داده و یا در پی حملات هوایی جنگنده‌های سوری یا روسی کشته شده است.
اعلام مرگ یک رهبر عالیرتبه داعش از سوی خبرگزاری‌های نزدیک به این گروه سابقه نداشته است و آنها معمولا در واکنش به ادعای جناح مقابل خود در مخاصمه از مرگ با صحت فرماندهان خود گزارش می‌دهند.
آن طور که گزارش شده آقای ااعدنانی همچنین مغز متفکر طراحی حملات داعش در اروپا بوده است.

پسر جلاد سر پدر را از بدن جدا کرد

12957423_894578603984399_4793259058386673745_oیکی از اعضای گروه تروریستی داعش سر پدرش را بخاطر موافقت وی با فرار خانواده از منطقه تحت کنترل این گروه برید.
به گزارش خبرگزاری خاورمیانه به نقل از السومریه نیوز، مقامات محلی در ولایت نینوا اعلام کردند یک عضو داعش پدرش را بخاطر موافقتش به فرار خانواده به ولسوالی مخمور در جنوب موصل مجازات نموده و سرش را از  تن جدا کرد.
مقامات محلی می گویند: این جنایت شام دیروز در منطقه الغزلانی در غرب نینوا به وقوع پیوسته است.
این منبع که نخواست نامی از او برده شود گفت: در این جنایت تعدادی از دوستان و اعضای این گروه شرکت داشته اند و از این جنایت فیلمبرداری هم کرده اند.
موصل از سال 2014 تحت تصرف داعش درآمده و این ولایت به خاطر اعمال، دیدگاه و قوانین افراطی این گروه با بحران انسانی و امنیتی مواجه است.

۱۳۹۵ شهریور ۸, دوشنبه

جنایت های که بر سر مردم ایران آمده آشکار سد

Image copyright
Image captionاحمد منتظری در کنار پدرش آیت‌الله منتظری
بنابه گزارش ها بازجویی از احمد منتظری در دادگاه ویژه روحانیت قم که هفته پیش در ارتباط با انتشار فایل صوتی آیت الله حسینعلی منتظری شروع شده بود روز دوشنبه ادامه یافته است.
احمد منتظری اولین بار روز شنبه ۲۳ مرداد در دادگاه ویژه روحانیت قم حضور یافت و به مدت سه ساعت مورد بازجویی قرار گرفت.
گفته می شود که بازجویی او روز یکشنبه از سر گرفته شد که این بار پنج ساعت طول کشید. او بار دیگر روز دوشنبه در دادگاه به سوالات پاسخ داد و گفته می شود قرار است این روند صبح سه شنبه از سر گرفته شود.
فایل صوتی اظهارات آیت الله منتظری روز سه شنبه ۱۹ مرداد در وبسایت رسمی او منتشر شد.
احمد منتظری یک روز بعد اعلام کرد که فایل صوتی مربوط به جلسه ۲۴ مرداد ۱۳۶۷ میان آقای منتظری و اعضای کمیته اعدام‌ها را به درخواست وزارت اطلاعات از سایت رسمی آیت‌الله منتظری حذف کرده است.
آیت الله منتظری در آن جلسه به تندی به اعدام جمعی اعضای سازمان مجاهدین خلق انتقاد کرده بود.
این فایل ۴۰ دقیقه‌ای یکی از مهم‌ترین اسنادی توصیف می شود که تا کنون درباره اعدام‌های دهه شصت در ایران منتشر شده است.
احمد منتظری هفته پیش گفته بود که یکی از موارد مطرح شده در جلسه بازجویی روز شنبه "افشای اسرار نظام" بوده است؛ با این استدلال که زمان ضبط این فایل، آیت‌الله منتظری قائم‌مقام رهبر ایران بوده و اسراری که او در جریان آن قرار داشته، از اسرار نظام جمهوری اسلامی بوده و افشای آن "جرم" است.
آقای منتظری گفت به دادگاه این طور پاسخ داده که این اسناد حدود ۲۰ سال پیش در خاطرات آیت‌الله منتظری منتشر شده و "چیز جدیدی در این فایل صدا افشا نشده است."
اتهام دیگر "کمک به اتحاد عربستان سعودی و مجاهدین" با انتشار این فایل است که او رد می‌کند. آقای منتظری می‌گوید به مسئولان دادگاه گفته که عامل اصلی "اتحاد" عربستان و سازمان مجاهدین، بالارفتن از دیوار سفارت عربستان در تهران و مجازات نکردن عاملان آن اقدام بوده است.
آن فایل صوتی مربوط به دیدار آیت‌الله منتظری در تاریخ ۲۴ مرداد ۱۳۶۷ با حسینعلی نیری (حاکم شرع وقت)، مرتضی اشراقی (دادستان وقت)، ابراهیم رئیسی (معاون وقت دادستان) و مصطفی پورمحمدی (نماینده وقت وزارت اطلاعات در زندان اوین) است که در آن جلسه، آقای منتظری به این افراد درباره قضاوت تاریخ در مورد این اعدام‌ها و خلاف شرع بودن آن هشدار داده است. اینجا بشنوید.
آقای منتظری، که در آن زمان قائم مقام رهبر ایران بود، در مورد اعدام‌های سال ۱۳۶۷ می‌گوید: "بزرگترین جنایتی که در جمهوری اسلامی شده و تاریخ ما را محکوم می‌کند به دست شما انجام شده و [نام] شما را در آینده جزو جنایتکاران در تاریخ می‌نویسند."