۱۳۹۵ مهر ۱۰, شنبه

یکی از بهترین نامه های دنیا احسان مازندرانی داستانی در زندان های ایران

خبرگزاری هرانا ـ احسان مازندرانی روزنامه نگار محبوس در زندان اوین که در اعتصاب غذا به سر می برد، با نگارش نامه ای از برخورد بد افسر نگهبان زندان و مضروب شدن توسط وی خبر داده است، مازندرانی در پایان این نامه می نویسد ” اگر بخواهیم نسبت به روش های خودسرانه ایی که شاهد بروز آن هستیم، بازدارندگی ایجاد شود، باید نسبت به این قبیل مسائل طرح شکایت کنیم، البته اگر آقایان رسیدگی کنند”.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، احسان مازندرانی روزنامه نگار زندانی محبوس در زندان اوین که به علت عدم رسیدگی به خواسته هایش در اعتصاب غذا به سر می برد با نگارش نامه ای در مورخ هشتم مهرماه ۹۵، نسبت به برخورد بد افسر نگهبان و ضرب و شتم توسط او خبر داده و خواستار رسیدگی به این واقعه شده است، در ادامه متن کامل این نامه که توسط منابع نزدیک به خانواده وی در اختیار هرانا قرار گرفته است را بخوانید:
“بعد از ظهر امروز پیش از ساعت شش، تصور می کنم ساعت پنج و نیم و قبل از آمار بعد از ظهر زندان یعنی روز هشتم مهر، به من گفتند طبقه پایین با تو کار دارند. تصور کردم آقای «مهدی هاشمی» با من کار دارد. گفتم بگویید من حالم به خاطر اعتصاب و شرایطم خوب نیست، عذر می خواهم، نمی توانم تکان بخورم و نمی توانم بیایم پایین.»
چند دقیقه بعدش گفتند رئیس زندان و معاونانش می خواهند شما را ببینید. چند مدتی قبل از آن، یک بار رئیس زندان آمده بود دیدن من و صحبت کرده بود. به نظرم جوان مثبت و با انصافی بود، برای همین هم گفتم به خاطر او هم که شده می آیم، چون اگر بخواهد بیاید بالا زندانی ها دورش را می گیرند. من رفتم پایین. به هر حال سخت بود. دو نفر زیر بغلم را گرفتند و بردند پایین. دیدم امروز شیفت کاری آقای «هوشنگ افشار»، افسر نگهبان امروز است که بسیار هم آدم بداخلاقی است. شیفت کاری افسر نگهبان های زندان هر ۴۸ ساعت یک بار عوض می شود. با لحن تندی گفت برای چه آمده ای پایین ؟
گفتم: مرا صدا کرده اید.
گفت: بی خود کردی آمده ای پایین. برگرد بالا.
گفتم: من با این حالم آمده ام پایین، شما این طور برخورد می کنید؟
از آن پشت کانتر افسر نگهبانی آمد طرفم و با لحن تندی گفت: فقط باید بگویی چشم. بی خود کرده ای؟
گفتم من چشم نمی گویم. این چه طرز صحبت کردن است؟
دو دستی کوبید روی سینه ام به شکلی که من از پشت روی پله ها پرت شدم. چند ثانیه گیج ماندم و بعد بلند شدم و گفتم چرا این طور رفتار می کنید؟ مگر من چه هیزم تری به شما فروخته ام؟
بلند شدم و با مصیبت آمدم بالا. ظاهرا همان زمان و بعد از آمدن من رئیس زندان هم رسیده بود که من گفتم دیگر نمی خواهم ایشان را ببینم اگر کسی بخواهد مرا ببیند در اتاق ما به روی همه باز است. چون عملا این اتاق در ندارد.
تصور می کنم اگر بخواهیم نسبت به روش های خودسرانه ایی که شاهد بروز آن هستیم، بازدارندگی ایجاد شود، باید نسبت به این قبیل مسائل طرح شکایت کنیم، البته اگر آقایان رسیدگی کنند. دوربین های زندان هم واقعه را ضبط کرده و تعداد زیادی شاهد هم آنجا حضور داشته اند. نمی دانم چرا آنها اصرار می کنند که چنین شخصی حتما آنجا بماند؟ دوست دارند تنش و درگیری ایجاد شود؟ دوست دارند بیانیه حقوق بشری منتشر شود، دوست دارند این قبیل رفتارها در رسانه ها منتشر شود؟ این رفتار خوبی نیست. چطور می روند از آن سو با ایتالیایی ها می نشینند و مباحث حقوق بشری مطرح می کنند و از آن سو در زندانها با ما این قبیل رفتارها را دارند. امیدوارم خدا این وضعیت را سامان بدهد.”
بنا به گفته ی همسر احسان مازندرانی، این روزنامه نگار به دلیل رسیدگی به خواسته هایش که مهمترین آن آزادی بی قید و شرط وی عنوان شده است در اعتصاب غذا به سر می برد.
لازم به یادآوری است که احسان مازندرانی، عیسی سحرخیز، سامان صفرزایی و آفرین چیت‌ساز، چهار روزنامه نگار زندانی، ۱۱ آبان ۹۴  تحت عنوان “پروژه نفوذ” دستگیر شدند.
این روزنامه نگار در دادگاه اولیه به هفت سال زندان محکوم شده بود که این حکم در دادگاه تجدید نظر به دو سال کاهش پیدا کرده است.
مازندرانی درسال ۹۱ نیز به همراه تعدادی از روزنامه نگاران بازداشت شده بود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر